پرسش

هدایت و گمراهی انسان از نگاه قرآن

بر اساس آیات قرآن، آیا هدایت و گمراهی آدمی به دست خود اوست یا آنکه طبق برخی آیات، خداوند متعال انسان را هدایت یا گمراه می‌سازد؟

چکیده پاسخ
در نگاه شیعیان امورات انسانی، در عین حال که در امتداد اراده الهی می‌باشد، منافاتی با اختیار انسان ندارد. در واقع خداوند اراده است که آدمی افعال و رفتارهایی را با اختیار خودش انجام دهد. از اینرو اموری مانند هدایت و گمراهی، وابسته به خواست انسانی است هرچند تمام خواست انسانی و تهیه مقدمات هدایت و گمراهی در نظام علت و معلول و تحت اراده الهی است. از اینروست که در برخی آیات قرآن فاعل هدایت و گمراهی، خدا و در برخی آیات هدایت و گمراهی به خود انسان نسبت داده می‌شود.
پاسخ کامل

هدایت و گمراهی بشر از جمله مسائل دینی است که در آیات متعددی از قرآن مورد توجه بوده است. تجلی توحید ناب اسلام در این آیات، و تأكید این آیات بر اصل تردیدناپذیر اختیار آدمی، درک معارف این آیات را در نظر ظاهربینان مشكل نمایانده است، تا آنجا که از دیرباز این آیات را از معضلات و مشكلات یا متشابهات پنداشته و با شگفتی، آن را از عوامل گمراهی شناسانده‌اند.

در واقع، خاستگاه این اشتباه وجود دو دسته آیات است: آیاتی كه هدایت را ویژۀ خداوند می‌داند، و آیاتی که از انتخاب آدمی در هدایت و گمراهی‌اش سخن می‌گوید.

بررسی اجمالی آیات قرآن نشان می‌دهد که بیش از 50 آیه، ذیل آیات دستۀ نخست جای می‌گیرند (1) مانند

﴿كَذلِكَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدی مَنْ یَشاء﴾؛ ‏[این‏گونه خدا هركه را بخواهد [پس از بیان حقیقت‏] گمراه مى‏كند و هركه را بخواهد هدایت مى‏نماید] (2)

﴿وَاللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم﴾؛ [و خدا هركه را بخواهد به راهى راست هدایت مى‏كند] (3)

﴿مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً﴾. [خدا هركه را هدایت كند، راه یافته است و هركه را گمراه نماید، هرگز براى او یاور و دوست هدایت‌كننده‏اى نخواهى یافت] (4)

برخی از آیات دستۀ دوم نیز عبارت‌اند از:

﴿إِنَّا هَدَیْناه السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً﴾؛ [ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار خواهد بود یا ناسپاس] (5) 

﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَكْفُرْ﴾؛ [و بگو: حق از سوى پروردگار شماست؛ پس هركه خواست ایمان بیاورد، و هركه خواست كافر شود] (6)

﴿وَما أَضَلَّنا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ﴾. [و ما را جز مجرمان گمراه نكردند] (7) طبق این آیات، هدایت و ضلالت، به دست آدمی است و منحرفان و مجرمان انسان‌ها را گمراه می‌کنند.

 

آیات هدایت و گمراهی و مفسران

هدایت و گمراهی انسان

در تحلیل و تفسیر این آیات، از دیرباز دیدگاه‌های متفاوتی وجود داشته است:
1) دیدگاه بسیاری از عالمان و مفسران اشعری و جبری‌مسلک كه با جمود بر ظاهر برخی آیات و بی‌توجهی به آیات دیگر و مبانی عقلی، هدایت و ضلالت را جبری دانسته‌اند.

نمونۀ این دیدگاه را می‌توان در جای‌جای تفسیر کبیر فخر رازی همچون ذیل آیه 30 سوره دهر و 56 قصص جستجو کرد..

2) دیدگاه طرف‌داران مكتب اختیار یعنی عالمان و مفسران معتزلی است. آنان با نفی جبر، قائل به اختیار كامل آدمی در عمل‌اند. زمخشری، مفسر بزرگ معتزلی، ذیل آیۀ 149 انعام، در بیان شرک‌آلود بودن اندیشه‌های جبرگرایان برعدم استناد برخی افعال انسانی به خداوند تأکید می‌کند.

3) دیدگاه عالمان شیعی است. آنان به گونه‌ای آیات مربوط را تفسیر می‌کنند كه هم اصل توحید – كه در آیات دستۀ نخست متجلی است- استوار می‌ماند و هم اصل اختیار آدمی پابرجاست.

علامه طباطبایی می‌گوید: «قرآن كریم نظام عقل و بنای انسان‌ها را كه رفتارشان را بر اختیار استوار كرده‌اند تأیید می‌كند»؛ «دلایل متعددی هست كه با تحمیل جبر بر مردم یا تفویض امور به آنان سازگاری ندارد». (8)
برخی مفسران معاصر اهل‌سنت نیز به این دیدگاه گرایش دارند. نویسندۀ تفسیر المنار ضمن تأیید اختیار آدمی و رد نظریات جبرگرا می‌گوید: «انتخاب یكی از دو راه هدایت و ضلالت به ارادۀ انسان، مشیت الهی را نفی نمی‌كند و با آن تعارضی ندارد، چراكه خداوند خود اراده فرموده است كه انسان، با اختیار كار را انجام دهد». (9)

وهبه زحیلی نیز در تفسیرش بر اختیار آدمی در هدایت و ضلالت تأكید می‌کند.

در حقیقت اشاعره و معتزله در موضوع انتساب هدایت و ضلالت به پروردگار در دو طرف افراط و تفریط جای دارند. برای این امر ریشه‌ها و عوامل متعددی می‌توان یاد کرد، مانند نگاه یک‌سویه به برخی آیات، حمایت برخی حكومت‌ها از مشرب جبر، و به‌طور خاص، دوری از مكتب اهل‌بیت علیهم السلام که باعث محرومیت این دو گروه از علم ناب و مطمئن شده است.

با این همه، نباید به نگرش این دو گروه نگاهی منفی داشت؛ زیرا عالمان اشعری عموماً در پی اثبات توحید در همۀ ابعاد بودند و معتزلیان نیز می‌کوشیدند عدل الهی را بازنمایند، هرچند هردو گرفتار خطا شدند.

 

جبر و اختیار و «امر بین امرین»

دیدگاه‌های فوق در تحلیل آیات هدایت و ضلالت، ریشه در مسئلۀ کلی‌تر دارد و آن، ارادۀ الهی و جبر و تفویض است. متکلمان در موضوع شمول ارادۀ الهی در حوادث جهان این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا ارادۀ الهی همۀ پدیده‌های هستی و ازجمله افعال انسان را دربرمی‌گیرد یا خیر.

اشاعره با پاسخ مثبت به این پرسش معتقدند که هر حادثه‌ای مستقیماً از ذات باری صادر می‌شود. لذا اگر آتش می‌سوزاند، ارادۀ حق است که با نزدیک کردن حرارت به شیء قابل‌اشتعال، سوزاندن را خلق می‌کند، و اگر زهر می‌کُشد، ارادۀ الهی است که بعد از خوردن زهر، خورنده را از پا درمی‌آورد.

هدایت و گمراهی انسان در قرآن جبر و اختیار

طبق این باور، اسباب و مسبَّبات و رابطۀ علّی و معلولی، به معنای واقعی وجود ندارد و صرفاً عادت حق بر این است که آنچه ما مسببات می‌پنداریم پس از آنچه اسباب می‌انگاریم ایجاد شود.

افعال انسان هم که از حوادث این جهان‌اند مشمول این حکم‌اند و آدمی دخالتی در فعلش ندارد بلکه فعل او مستقیماً ناشی از ارادۀ حق است. ازاین‌رو، اشاعره را «جبری» می‌گویند.

معتزله در مقابل بر این باورند که ارادۀ خدا دخالتی در حوادث جهان ندارد بلکه ارادۀ او فقط در خلقت ابتدایی جهان بوده است و جهان پس از آن به‌حسب طبعش گردش و جریان دارد، مانند کارخانه‌ای که سازنده‌اش صرفاً در ساختن آن نقش دارد نه در فعالیتش.

انسان نیز چنین است و با تفویض افعالش به خود او از ارادۀ ذات باری آزاد است. ازاین‌رو، این نظریه را «تفویضی» گویند.

در مقابل، نظریۀ سومی هست که با تخطئۀ دو نظریۀ پیشین، نه از وجود جبر سخن می‌گوید و نه از تفویض بلکه بیانگر «امری بین این دو» است.

طبق این نظریه، افعال انسان و حوادث جهان مستقیماً و بی‌واسطه ناشی از ارادۀ الهی نیستند و رابطۀ علت و معلول انکار نمی‌شود، و از سوی دیگر، انسان و جهان به خود واگذار نشده‌اند بلکه علل نزدیک، و ارادۀ الهی که علة‌العلل است، دخالت دارند.

این نظریه را نخست، پیشوایان دین مطرح کردند و سپس حکمای الهی، آن را با موازین دقیق عقلی و منطقی بررسیدند و حکم عقل را با این نظریه که از وحی سرچشمه می‌گیرد موافق یافتند.

________________________________

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)

پیمایش به بالا