پرسش

معنای کفر و کافر

معنای کفر چیست و به چه کسانی کافر گفته می‌شود؟

چکیده پاسخ
كفر در لغت به معناى «پوشاندن و پنهان كردن چيزى » مى باشد و کافر به كسى گفته مى شود كه خدا، پیامبر(ص)، معاد یا شریعت را منكر شود.
پاسخ کامل

کفر ، کافر و معانی آن‌ها از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است؛ زیرا تا زمانی که تعریف جامع و کاملی از این دو واژه ارائه نشود، شاخصه‌ی دقیقی برای مسلمان بودن افراد در دست نخواهد بود و اجرای بسیاری از آموزه‌های دینی که وابسته به تفاوت میان مسلمان و کافر است (مثل دفن میت، جهاد، ارث، زکات و…) دچار چالش خواهد شد.

معانی کفر و کافر

معنای لغوی کفر و کافر

معناى لغوى «كفر»، پوشش و پوشاندن است. از اين رو، مردم عرب، شب را «كافر» مى‌گويند؛ زيرا اشياء را مى‌پوشاند و پنهان مى‌كند و نيز به كشاورز كه بر زمين بذر مى‌پاشد و بذرها را در آن پنهان مى‌سازد. برگ‌هايى نيز كه ميوه‌هاى درخت را مى‌پوشانند، «کافور» خوانده مى‌شوند.[1]

این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن نیز به کار رفته است؛ مانند: کُفْران (به ضم کاف و سکون فاء) به معنای انکار نعمت و ناسپاسی؛ و کَفور (به فتح کاف) به معنای بسیار ناسپاس‌ و مبالغه است در کفران نعمت؛ و کُفور (به ضم کاف) مصدر به معنای جحود و انکار؛ کَفّار (به فتح کاف و تشدید فاء) مبالغه کافر به معنای بسیار ناسپاس‌؛ کُفّار (به ضم کاف و تشدید فاء) جمع کافر به معنای منکرین دین و منکرین نعمت؛ کَفّارة (به فتح کاف و تشدید فاء) به معنای پوشاننده و جبران کننده گناه به احسن وجه؛ کَوافِر (به فتح کاف و کسر فاء) جمع کافره به معنای زنان کافر؛ کافور به معنای عطری است از درختی که در جبال هند و چین و به غلاف ثمره‌ها و غنچه آنها نیز کافور گویند که میوه را پوشانده است.[2]

 

معنای اصطلاحی کفر و کافر

كفر، نقيض ایمان است و ماهيّت آن عبارت است از عناد و ميل بر پوشانيدن حقيقت.[3] برای این واژه معانی مختلفی بیان شده است. نباید گمان کرد هر آنکه مثل ما فکر نمی‌کند کافر است  ولی در مجموع می‌توان عدم باور (آگاهانه) به الوهیت، توحید، نبوت، معاد[4] یا امور ضروری دین[5] را شاخصه کفر نامید. از اینرو در آموزه‌های دینی به هر کدام از این امور، این کلمه اطلاق شده است.

۱ – انکار یگانگی خداوند یا برخی صفات او ، یا شک در آنها. به عنوان مثال در برخی نظریه تشبیه (شیبه بودن خداوند به امور مادی همچون انسان) کفر دانسته شده است. « من قال بالتشبیه و الجبر ، فهو کافر.»[6]

۲ – انکار نبوت عامه یا خاصه که شامل همه منکران کتب آسمانی و نیز منکران قرآن، مانند یهودیان و مسیحیان می شود. از اینرو در آیات قرآن ایمان به همه انبیاء از ویژگی‌های مومنان در نظر گرفته شده است و به صراحت بیان شده است که مومنان به همه انبیاء ایمان دارند. (285 بقره) در روایات نیز انکار نبوت و کتاب‌های آسمانی نیز در زمره کفر قلمداد شده است. « من رد کتاب الله ، فهو کافر.»[7]

۳ – انکار معاد یا برخی از خصوصیات آن: انکار معاد و قیامت نیز از دیگر موارد کفر است. در برخی احادیث منکران برخی خصوصیات و مسائل فرعی معاد ، مانند معتقدان به تناسخ نیز کافر شمرده شده اند ، مانند این حدیث که « من قال بالتناسخ فهو کافر.»[8]

4 – انکار ضروریات در دین: برخی اندیشمندان، انکار ضروریات دین را دیگر عامل کفر دانسته‌اند. ضروریات دین را شاید بتوان به گزاره‌های تفسیر کرد که بدون هیچ شکی از جمله آموزه‌های اسلام می‌باشد؛ مثل اینکه شخصی زنا را حلال قلمداد کند. البته نسبت به مصادیق این نوع، اختلاف دیدگاه وجود دارد. (برای مطالعه بیشتر به اینجا مراجعه کنید)

آیا گناهکار کافر است؟آیا گناهکار کافر است؟

گناهان آدمی  موجب کفر نیستند و گناهکار کافر به حساب نمی‌آید هرچند می‌تواند در بلندمدت موجب سلب نعمت از انسان شود. (برای مطالعه بیشتر به اینجا مراجعه کنید)

با این حال در برخی از احادیث واژه کفر درباره انواع گناهان به ویژه به گناهان کبیره به کار رفته است. به عنوان مثال احادیث پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) گناهان فراوانی را در حکم کافر دانسته اند ؛ از جمله : جرات بر ارتکاب گناهان کبیره ، بدعت گذاری ، لواط ، ترک نماز ، تقیه و حج ، شراب خواری ، جادوگری ، ناسپاسی در برابر مادر ، پناه دادن به بدعت گذار ، سبک شمردن حدود الهی، دوستی ورزیدن با کفار و امثال آنها.[9]

شاید بتوان گفت کافر در این روایات به معنای ناسپاس است ولی می‌توان از جهت دیگر به نکته‌ای دیگر اشاره کرد و آن اینکه گناهکار در غفلت از یاد و ذکر خداوند به گناه رو آورده است. از اینرو به همان اندازه، از حقیقت روگردان بوده است و در لایه‌های پنهان خویش، کافر وشده است. با این حال گناه لزوما باعث نمی‌شود فرد گناهکار در جامعه اسلامی در زمره مسلمان به حساب نیاید.

در واقع گناه زمینه شکستن حدود الهی و از بین برنده تعبد آدمی است در نتیجه انسان گناهکار زمینه بیشتری دارد تا از اعتقاد به حقیقت نیز دور شود و به آرامی در زمره کافران قرار گیرد.  « من اجترء علی ارتکاب الکبائر ، فهو کافر. »[10] در حقیقت شروع بسیاری از اندیشه‌های کفرآمیز از گناهان افراد بوده تا جایی که فرد به مرتبه‌ای رسیده که باورهای بنیادین خویش را از دست داده و در نهایت در میان کافران قرار گرفته است.

کفر فقهی و اعتقادی

درباره کفر و کافر باید به این نکته توجه داشت که گاهی کافر در برابر مسلمان است؛ به این معنا که اگر کسی شهادتین را بر زبان جاری سازد مسلمان است و از امتیازات و حقوق مسلمانان در جامعه اسلامی برخوردار می‌شود ولی اگر چنین نباشد، در زمره کافران به حساب می‌آید. در دانش‌هایی مانند فقه، معمولا این معنا مورد نظر است.

گاهی نیز کفر در مقابل ایمان حقیقی و پایبندی کامل به دین است. در واقع در این صورت بسیاری از گناه‌کاران چون ایمان حقیقی به آموزه‌های دینی ندارند (چراکه اگر ایمان حقیقی می‌داشتند گناه نمی‌کردند) و بسیاری از فرقه‌ها و مذاهب که به آموزه‌های بنیادین اعتقاد ندارند، در زمره کافر قرار می‌گیرند؛ ولی موجب آن نیست که این افراد مسلمان نباشند بلکه این معنا از کفر به معنای عدم پایبندی و دوری از ایمان حقیقی و کامل است؛ نه خروج از اسلام.

از اینرو گناهکاران و بسیاری از فرقه‌ها و مذاهب در جامعه اسلامی، مسلمان محسوب می‌شوند و از امتیازات فقهی و حقوقی مسلمانان برخوردار هستند ولی از نظر اعتقادی چه بسا از حقیقت دور باشند و دچار کفر اعتقادی باشند؛ نه کفر فقهی.

پیمایش به بالا