چرا برخی مناطق با ساکنان بیایمان و گناهکار یا بیمبالات از وفور نزولات آسمانی و فراوانی محصولات برخوردارند؟
نعمتهای گناهکاران و کفار همواره یکی از دغدغههای مومنین بوده است زیرا گمان برخی افراد آن است که گناهکاران و کفار به سبب گناه و کفرشان بایستی در رنج و سختی زندگی کنند. دلیل این امر نیز برداشت ایشان از برخی آیات قرآن مثل آیه 94 تا 101 سوره اعراف است.
با این حال آنچه از زندگی فردی و اجتماعی این افراد مشاهده میشود، برخلاف این پندار است یعنی رفاه و آسایش برای برخی از گنهکاران و کفار در مواردی بیش از مومنین است.
لکن درباره این مسئله دو گونه پاسخ وجود دارد:
نظریه اول: در زمان کنونی گناه و کفر سبب محرومیت از نعمت نیست
برخی مفسران معتقدند که آیات مرتبط با این مطلب دربارۀ قوم نوح است و دلیلی بر تعمیم آن به دیگران نیست، چراکه خدا با اقوامی که پیامبران مستقیماً آنان را انذار میکنند بهگونۀ خاص رفتار میکند.[1] اینگونه روابط بین ایمان و نزول باران امری خارقالعاده است که برخلاف سنتهای جاری طبیعی- و البته طبق مشیت الهی- در اجابت دعوت پیامبران انجام میگیرد.[2]
سه مورد از این آیات مربوط به قوم نوح و قوم هودند و فقط در این دو مورد تأثیر استغفار بر افزایش بارشها ذکر شده است، ولی در مورد سوم که امت اسلامی مخاطباند و شامل افراد بعد از پیامبر (ص) نیز میشوند به این تأثیر اشاره نشده است.
نظریه دوم: در زمان کنونی نیز گناه و کفر نیز به طور نسبی سبب مرحومیت است
اگرچه تأثیر گناه و کفر در محرومیت در قرآن کریم نسبت به اقوام انبیاء پیشین مطرح شده است ولی توجه به برخی روایات بهویژه سخن امامعلی (ع) در خطبه 178 نهجالبلاغه اشاره به تعمیم این تأثیر بر همۀ جوامع دارد. در این زمینه روایات دیگری نیز وجود دارد که نقل و بررسی آنها خارج از حوصله نوشتار است.
با این حال باید توجه داشت که نقش شرایط اقلیمی در حجم بارشها و نعمتها نیز نقشی اساسی است. طبق سنن الهی در نظام تکوین مناطق مرطوب استوایی و سرزمینهای معتدلی مانند اروپا بهطور طبیعی پربارشاند و مناطق خشک و بیابانی باران کمی دارند.
هم گناه و کفر موجب سلب نعمت است و هم شرایط اقلیمی
بر این اساس باید توجه داشت که عوامل مختلفی در تغییر شرایط طبیعی نقش دارد.
برخی از این عوامل به رفتارهای اختیاری انسان بازمیگردد، خواه رفتارهایی که منجر به اخلال در اکوسیستمهای طبیعی، افزایش گازهای گلخانهای و گرم شدن زمین و درنتیجه، وقوع پدیدههایی چون سیل و خشکسالی میشود و تحلیل تجربی آن امکانپذیر است، و خواه برخی رفتارهای ناشایست و گناهآلود و گسترش بیعدالتی که تأثیراتی غیبی بر پدیدههای خلقت دارند.
گناه و کفر علت تامه نیستند
بنابراین، عملکرد انسانها (چه مثبت و چه منفی) در افزایش یا کاهش نزولات جوی، بهصورت مقتضی -و نه علت تامه- تأثیر مینهد. ازاینرو، اصلاح رفتار، توبه و ترک گناه و ستم زمینۀ بهرهمندی بیشتر از رحمتهای آسمانی را فراهم میسازد.
بدیهی است که قوانین ثابت نظام تکوین نیز بخشی از سنتهای الهیاند و اگر تأثیر صلاح و فساد ملتها بر حجم بارشها را سنت الهی بدانیم طبعاً نمیتواند ناقض سنتهای نظام تکوین باشد.
ازاینرو، تأثیر پرهیز از گناه بر افزایش نزولات جوی باید باتوجهبه شرایط اقلیمی لحاظ شود. برخی گناهان مقتضی کاهش بارش در یک منطقه است و در مقابل، بازگشت به صلاح و درستی مقتضی افزایش بارش در همان منطقه است.
بهعلاوه، چهبسا سنت املا و استدراج نیز تأثیرگذار باشد. در مقابل، چنین نیست که افراد بیایمان و بیتقوا همواره از نزولات جوی و برکات زمینی بهرهمند باشند.
___________________________________________
برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)