آیا در جنگ حنین، مسلمانان مبتنی بر شعار «یا جنگ یا اسلام» که در آیه 16 سوره فتح نیز اشاره شده است، مشرکان با مجبور به پذیرش دین و به گونهای تحمیل عقیده کردند؟
آزادی عقیده از مهمترین مبانی و رویکردهایی است که اسلام بدان پایبند است. (برای مطالعه بیشتر به اینجا مراجعه کنید) با توجه به فقدان درگيري مسلمانان با مشركان در فتح مكه و نيز بـا روميـان در تبوك، به احتمال بيشتر، مصداق تعبیر «قوم اولـي بـأس شـديد» در آیه 16 سوره فتح، قبیله هوازن در جنگ حنین بـوده اسـت.
حنین در آیینه تاریخ
غزوه حنين زماني آغاز شد كه طايفه هوازن با شـنيدن خبـر فـتح مكـه تصـور كردنـد پيامبر(ص)پس از اينكار، به جنگ با آنان اقدام خواهـد كـرد. از ايـن رو، بـه رئـيس خـود «مالك بن عوف» گفتند: پيش از اينكه او با ما نبرد كند، بهتراسـت مـا پـيشدسـتي كنـيم.
هنگامي كه اين خبر به پيامبر (ص)رسيد به مسـلمانان دسـتور داد آمـاده حركـت بـه سـوي سرزمين هوازن شوند. اگر چه در آغاز نبرد، غلبه با دشمن بود، ولي در ادامـه مسـلمانان طايفـه هـوازن را بـه سختي شكست داده به هر سو پراكنده كردند.
پس از پايـان جنـگ، نماينـدگاني از هـوازن خدمت پيامبر (ص)رسيده اسلام را پذيرا گشـتند. پيامبر(صـلّي االله عليـه و آلـه) نيـز محبـت بسياري به آنان كرد، رياست قبيله را به مالك بن عـوف – كـه مسـلمان شـده بـود – واگـذار فرمود و اموال و اسيرانش را به او برگردانيد.[1]
در ادامـه نيـزپيـامبر(ص ) و گروهـي از سـپاه اسـلام در تعقيـب پيكارجويـان «ثقيـف» رهسپار طائف شدند. با اين حال، تدابير نظامي براي گشـودن دژ مسـتحكم آنـان در طـائف كارساز واقع نشد و مسلمانان ترجيح دادند به محاصره اين شهر پايان داده بازگردند.[2]
آزادی عقیده مشرکان
در گزارش تاريخي يادشده اثري از اجبار كفار بر تغيير عقيـده بـه چشـم نمـي خـورد. چه، نبردي از سوي جنگافروزان هوازن با تصور اين كه مسـلمانان قصـد حملـه بـه آنـان را دارند آغاز ميگردد و پس از پايان جنگ نيز گروهي از آنان اسلام اختيار كرده از رأفت و عطوفت اسلامي برخوردار ميشوند.
حتي به فرض كـه اجبـاري از سـوي مسـلمانان تصـور شود، بي ترديد بايد «الزام بر از بين بردن مظاهر شرك و بتپرستي» باشد نه «اكراه بـر تغييـر عقيده»! چرا كه اصولا تغيير عقيده با اكراه، شدني نيست و بـه هـيچوجـه نمـيتـوان بـاور و انديشه فرد را با زور واجبار عوض كرد.
افزون بر این باید توجه داشت که توسل به زور براي رفـع موانـع توحيـد و مقابلـه بـا متمـردان، در حقيقت دفاع از حق انسانيت در عرصه آزادي معنـوي اوسـت؛ لذا نفس مقابله سپاه اسلام با هوازن، به معنای تحمیل عقیده و اجبار مشرکان بر پذیرش اسلام نیست بلکه اساسا این خود قبیله هوازن بوده است که در حمله به اسلام و جنگافروزی، آغازگر بوده است.
علاوه بر اینکه در آيـات مربـوط بـه جنـگ حنين (25 تا 27 توبه) نيزاشارهاي به اجبار كفار برتغييرعقيده نشده است.
تفسیر «تقاتلونهم او یسلمون»
بدين سان، در تفسير «تقاتلونهم او یسلمون» (که در آیه 16 سوره فتح بیان شده و از آن به غلط شعار «یا جنگ یا اسلام» برداشت شده است) دو احتمال را مـيتـوان مطـرح سـاخت:
نخسـت آنكه به مقتضاي مفهوم «تقـاتلون»، مقصود رويارويي و درگيري بـا دشـمنان اسـلام باشـد نـه كشتن كفار به منظور تغيير عقيده آنان.
به ديگر سخن، آيه بيانگر لزوم مقابله با كفار است نـه كشتن آنان؛ در نتیجه قتال با کفار به معنای قتل آنها نیست بلکه به معنای رویارویی و گونهای از دفاع است.
از اين رو ممكن است مقصود آن باشد كه هرگاه كفار بـر سـرمسـائل دينـي و اعتقادي با شما وارد جنگ شدند، شما نيز با آنان مقابله كنيد و از آنجا كه درگيري بـر سـر عقيده است، تا « اظهار اسلام» توسط آنان ادامه مي يابـد.
دوم آنكـه «يسـلمون» را بـه معنـي تسليم شدن وانقياد آنان بگيريم كه طبعا با كنار گذاشتن سلاح نيزمحقق ميشود.
در واقع یسلمون از ماده «سلم» است و اسلام نیز از همین کلمه اشتقاق یافته است. این امر موجب شده تا برخی گمان کنند که مقصود آیه مذکور آن است که یا با کفار مقابله کنید و یا آنکه آنها اسلام را انتخاب کنند؛ در نتیجه برای رهایی از جنگ مجبور به پذیرش اسلام خواهند بود.
در حالی که باید توجه شود که «یسلمون» میتواند به معنای تسلیم شدن و دستکشیدن از جنگ باشد به این معنا که اگر مشرکان دست از جنگ کشیده و سلاح بر زمین گذاشتند، دیگر نیازی به ادامه رویارویی نظامی نیست؛ که در این حالت هیچ نشانهای بر تحمیل عقیده در این آیه وجود نخواهد داشت.
_________________________________________
برگرفته از مقاله آزادی یا اجبار عقیده در موازنه میان «لا اکراه فی الدین» با آیات قتال؛ نوشته دکتر جواد ایروانی