کتاب ما نفسیم یا بدن اثر ریچارد سوئینبرن با ترجمه و تعلیقات مهدی ذاکری در ۲۳۶ صفحه توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به رشته تحریر در آمده است.
این کتاب در حقیقت به دنبال ارائه شناختی جامع و کافی از انسان است. اگرچه رویکرد این کتاب انسانشناختی است، ولی در مجموع آنچه او بدان باور دارد بخشی از هستیشناسی وی را نشان میدهد.
مسئله اصلی این کتاب آن است که انسان چیست؟ آیا ما تنها بدنهای پیچیدهای هستیم یا غیر از بدن، بُعدی به نام نفس یا روح نیز داریم؟
این مسئله امروزه از جهتی در دانشهای فلسفی بحث میشود و از طرفی مرتبط با دانشهای روز پزشکی همچون مغز و اعصاب و آنچه در ارتباط با فرایند ادراک رخ میدهد، میباشد.
در حقیقت در بخشی از دانشهای تجربی و دادههای مربوط به اعصاب، وجود روح یا نفس انکار میگردد و فرایند حصول آگاهی به صورتی دیگر ترسیم میشود که بر مسائل فلسفی و هستیشناسی و به تبع در خداشناسی و دیگر مسائل مربوطه نیز اثرگذار خواهد بود.
این مسئله همچنین تأثیرات مستقیمی در مسائلی چون معاد و زندگی پس از مرگ دارد چراکه اگر انسان تنها و تنها جسم و بدون جنبه معنوی به نام روح باشد، ترسیم معاد و زندگی پس از مرگ دچار چالشهای اساسی خواهد بود؛ به ویژه آنکه یافتههای مختلف علمی نشانگر متلاشی شدن جسم پس از مرگ است.
در مقابل اگر انسان در کنار جسم خویش دارای بُعدی به نام روح باشد، میتوان راحتتر زندگی پس از مرگ او را ترسیم کرد و طبیعتا گزارههای دینی مربوط به معاد و آخرت توجیه بهتری خواهند داشت.
علاوه بر این، این مسئله تأثیرات دیگری در هستیشناسی، نظام اخلاق، حقوق، سیاست و… دارد. اگر انسان بدون نفس یا روح باشد، چه بسا دلیلهایی که برای لزوم زندگی اخلاقی ارائه میشود، کارآمدی خویش را از دست بدهند و یا آنکه اثرات آن کاهش یابد. این مسئله درباره گزارههای حقوقی و قانونی نیز صادق است.
طبیعی است که مناسبات اخلاقی و حقوقی تأثیرات ویژهای بر علوم سیاسی دارد؛ در نتیجه این مسئله به صورت غیرمستقیم بر سیاست نیز اثرگذار خواهد بود.
بدین جهت مسئله تک بعدی یا چندبعدی بودن وجود انسان اهمیت ویژهای دارد و به عنوان یک مسئله پایه خواهد بود.
«ما نفسیم یا بدن؟» چه میگوید؟
در این کتاب، سوئینبرن به خوبی به نظریات مختلف اشاره کرده و حتی به اندیشههای فیلسوفان مسلمان نیز توجه داشته است.
او در بخش اول به نگرههای فیزیکالیستی درباره انسان و نیز فلسفههای مقابل آن میپردازد.
در بخش دوم نیز به مسئله این همانی میپردازد زیرا وقتی انسان مرکب از دو بُعد باشد، این همانی و نحوه ترکیب آنهای یکی از چالشهای پیشروی او خواهد بود.
در بخشهای بعدی نیز وی به استدلالهای دکارت که مرتبط با این موضوع است، اشاره میکند و در ادامه به نحوه تعامل نفس و بدن توجه دارد.
البته او به جریان علمگرایی و علم تجربی در جهان کنونی نیز توجه دارد و سعی میکند به این پرسش پاسخ دهد که آیا ما میتوانیم با علم تجربی مسائل مربوط به نفس را تبیین کنیم؟
نکته جالب توجه آن است که وی در این کتاب به اندیشههای ابنسینا و ملاصدرا در جهان اسلام نیز توجه داشته و آنها را بر نگاههای برخی از اندیشمدان غربی برتری داده است. (1)
این کتاب میتواند برای علاقهمندان به مباحث فلسفی و معنوی، یک منبع مهم و الهامبخش باشد چراکه بخشی از یافتههای علمی که امروزه که در رابطه با نفس و بدن انسان است، در جریانهای آتئیسم و الحاد جدید مورد توجه است. (به عنوان نمونه به کتاب الحاد جدید نوشته حمیدرضا شاکرین مراجعه کنید)
_____________________________________
برای مطالعه 30 صفحه نخست این کتاب به اینجا مراجعه کنید.
برای خرید نسخه چاپی کتاب به اینجا مراجعه کنید.