مقدمه
مطالب مربوط به پوشش در برابر دیگران، که امروزه از آن به «حجاب» یاد میشـود، در آیـاتی چنـد از قرآن منعکس شده است که آیه ۳۱ سوره نور، مهمترین آیه در این موضوع است. در این آیه، در بیان محدوده پوشش زن در برابر نامحرم، پس از نهی از آشکار کردن زینت، «ما ظهر» اسـتثنا شـده اسـت: «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» این استثنا که خود نوعی اجمال دارد، برداشتهای گوناگون و گاه نادرست تفسیری و فقهی را موجب گشته است. این نوشتار تلاش میکند با کمک قـرائن درون متنـی و بـرون متنـی و متکی بر مبانی شناخته شده تفسیری و فقهی، اجمال ظاهری این بخش از آیه را برطرف سازد. پیش از یادکرد قرائن مورد اشاره، لازم است دورنمای آیه و احتمالات در تفسیر فراز مذکور مطرح گردد.
دورنمای آیه 31 سوره نور
نسبت به معنای زینت و به تبع «ما ظهر منها» چند احتمال داده شده است:
1- زینتهای مصنوعی
2- جامه و لباس
3- اندام
4- مطلق زیبایی و جاذبههای جنسی
در ایـن نوشـتار، مـدعا ایـن است که شواهد درونمتنی و برونمتنی فراوانی وجود دارد کـه مقصـود آیـه را روشـن میسـازد و آن را – بـا کمک قرائن- دست کم در شمار دیگر ظواهر قرار میدهد.
شواهد درون متنی برای معنای «الا ما ظهر»
ظاهر آیه و نیز روایت شأن نزول (کلینی، /۵ ۵۲۱)، این معنا را تأیید میکنـد. بدینسـان، آنچـه از ایـن فـراز برداشـت میشود، لزوم پوشیدن «سر» و «سینه» – و نیز «گردن» با انـدکی تردیـد- اسـت؛ «سـر» از آن رو کـه آیـه، پوششی در حد روسری را مفروغ عنه دانسته، و «سینه» از آن جهت که افکندن حاشیه روسری را بر گریبـان الزامی فرموده است، نیز احتمالا پوشیدن گردن، چرا که افکندن روسری بر سینه به طور معمول گردن را نیـز میپوشاند
شواهد تاریخی بر معنای «الا ما ظهر»
گام بعدی برای فهم مقصود از «الا ما ظهر»، توجه به فضای نزول آیه است. اگر «ما ظهر» را به معنـی «بخشهایی از اندام و زینت زن که به طور متعارف آشکار است» بدانیم، این پرسش مطرح میشود کـه در عصر نزول آیه، چه قسمتهایی از بدن زن و احیانا زیباییهای او به طور معمول آشکار بوده است؟ در مورد نوع پوشش زنان در طول تاریخ و منتهی به عصر نزول، گزارشات تاریخی متعددی وجـود دارد نتیجه این که گزارشات موجود از چگونگی پوشش زنان در عصر نزول آیه، نمیتواند به روشنی مقصود از «الا ما ظهر» را مشخص سازد. چه، غالب گزارشات مربوط به عصر جاهلیت یا مربوط به عدهای خاص بوده و پوششهای ناهنجار غیر ناشی از فقر نیز به صراحت مورد نهی قرار میگرفته است. تنهـا نـص قابـل توجهی که میتواند در این باره قابل توجه باشد، سخنانی است که فرهنگ نویسـان اصـیل لغـت عـرب در مورد «معاری» یعنی بخشهای غیر پوشیده و مکشوف زن نگاشتهاند: «المعاری: الیدان و الرجلان و الوجه لانه باد ابدا» (فراهیدی، /۲ ۲۳۵؛ ابن فارس، /۴ ۲۹۷) «معاری المرأه ما لابد من اظهـاره» (زبیـدی، /۱۹ ۶۷۱) «معاری الانسان: الاعضاء التی من شأنها ان تعری کالوجه و الید و الرجل» (راغب اصفهانی، ۵۶۲) از این عبارتها «به طور اجمال» میتوان فهمید که دست، پا و صورت از بخشهاییاند که به طور متعارف همیشه مکشوفاند: «لانه باد ابدا» و آیه محل بحث «الا ما ظهر» نیز ممکن است ناظر به همین بخشهـا باشد.
شواهد حدیثی
تردیدی نیست که «سنت» انعکاس یافته در احادیث، به تصریح قرآن مبین وحی بوده (نحل: ۴۴) و از منابع فقه است. بنابراین، برای رفع اجمال از آیه مورد بحث، بایستی نگـاهی ویـژه بـه احادیـث داشـت. در کافی شریف به عنوان معتبرترین کتاب حدیثی شیعه، در مجموع پنج روایت در این باره آمده است (کلینی، /۵ ۵۲۱-۵۲۰) از نظر سندی اکثر این روایات صحیح هستند. بر اساس برخی روایات، شگفتآور است که برخی ادعا کردهاند وجوب ستر مو برای زن، از ابتکارات شـهید اول بوده و پیش از او، اثری از این بحث در روایات امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و فقه جعفری وجود نداشـته (ترکاشوند، ۶۹۶) و اصولا اخبار روشنی دال بر لزوم ستر بخشهای مهمی از اندام زنان در غیر نماز یافـت نمیشود!! (همان، ۶۹۱) برای اثبات این مدعا نیز ادعا شده است که پوشش زن در نماز و در برابـر نـامحرم از نظر بحث فقهی، نظریه و استدلال یکی است، و سپس مباحث گسترده فقیهان در باب پوشش در نمـاز و اختلاف نظرها در محدوده آن و از جمله موی سر، ارائه و نکته فوق نتیجهگیری شده اسـت! (نـک: همـان، -۶۸۵ ۷۰۸) این در حالی است که از یکسو روایات پوشش مو در برابر نامحرم و استثنای خصوص وجه و کفین چنان که گذشت در جوامع حدیثی متقدم و معتبر شیعه آمده است، از سوی دیگـر برداشـت سـتر مـو حتی از متن آیه ۳۱ نور از همان سدههای پیش در تفاسیر به چشم میخورد. اگر چه برخی فقیهان برای محدوده ستر صلاتی نیز بـه آیـه ۳۱ نـور: «الا مـا ظهـر» اسـتناد کردهاند، (برای نمونه: علامه حلی، تذکره، /۲ ۴۴۷) لیـک نـه از آن رو کـه آن را بـا سـتر در برابـر نگـاه در محدوده و دلیل یکسان میدانستهاند، بلکه بدان جهت که از آیه و روایات تفسیری آن، «عورت نبودن» وجه 34 رهیافتهایی در علوم قرآن و حدیث شمارة 97 و کفین را استنباط کرده و آنگاه برای ستر صلاتی نیز از آن بهره جستهاند.
نتیجه
آنچه از این تحقیق به دست میآید آن است که:
1- مقصود از «زینت» در آیه مورد بحث، مطلق زیبـایی زن و جاذبـههای جنسـی او (اعـم از انـدام، زینت مصنوعی و لباسهای زینتی) است. چه، واژه زینت در آیه اطلاق داشته و چنان که پیشتـر گذشـت، در قرآن ویژه زینت طبیعی نمیباشد، ضمن آنکه در روایاتی متعدد، زینت در آیه بـه زیباییهـای طبیعـی و مصنوعی هر دو تفسیر شده است. (نک: کلینی، /٥ ٥٢١-٥٢٠)
2- از بررسی شواهد درونمتنی آیات، این نکات به دست آمد: وجـوب سـتر شـرمگاه از انظـار و نیـز پوشیدن «سر» و «سینه» – و نیز «گردن» با اندکی تردید- (از آیه ۳۱ نور)، لزوم نزدیک سـاختن «جلبـاب: پوششی در حد مقنعه بزرگ یا چادر» به خود، یعنی «کیفیت خاصی برای پوشش» برای در امـان مانـدن از تعرض افراد فاسد (از آیه ۵۹ احزاب)، و نهی از تبـرج بـه گونـه دوره جاهلیـت نخسـتین، یعنـی نمایانـدن جاذبههای جنسی (از آیه ۳۳ احزاب). بدینسان، وجوب پوشش چهره، دست، پا و حتی پوشش کامـل مـو «به صراحت» از آیات استنباط نمیشود. با این حال میتوان گفت به تصریح آیـه، آشـکار کـردن هـر گونـه زینت و زیبایی زن (اعم از اندام و زینت مصنوعی) واجب است: «لایبدین زینتهن» و هر عضو یا اندامی که شمول آن تحت استثنا: «الا ما ظهر» به اثبات نرسد، مشمول حکم اولی نهـی از ابـداء خواهـد بـود. بـدین جهت باید از دیگر شواهد برای محدوده این استثنا بهره برد. ضمن اینکه «معلوم کردن» زینت پـا در ادامـه آیه ۳۱ نور به صراحت نهی شده است: «و لایضربن بارجلهن لیعلم مـایخفین مـن زینـتهن» بنـابراین، اگـر کوبیدن پا بر زمین به گونهای که وجود زینت موجود در پا (همچون خلخال) را از طریق صدا معلـوم سـازد مورد نهی قرار میگیرد، میتوان قاطعانه ممنوعیت آشکار ساختن آن را برداشت کرد.
3- قرینه دیگر برای فهم مقصود از «الا ما ظهر»، توجه به فضای نزول آیه است. اگر «ما ظهـر» را بـه معنی «بخشهایی از اندام و زینت زن که به طور متعارف آشکار است» بـدانیم، بـا توجـه بـه عـدم اثبـات متعارف بودن برهنگیهای مفرط در عصر شارع از یکسو، و نهی قرآن از تبرج به سبک دوره جاهلیت و نهی پیامبر (ص) از ناهنجاریها در وضعیت پوشش از سوی دیگر، نمیتوان «ما ظهر» را ناظر به برهنگی سر و گردن و دست و پا دانست.
4- در روایات «معتبر»، صرفا وجه، کفین، کحل (: سرمه)، خاتم (: انگشتر) و مسـکه (: مچبنـد) مصداق «ما ظهر» بیان شده است. «قدمین» نیز در روایت ضعیف کافی و «ذراعین» در روایت غیـر معتبـر مستدرک ذکر شده که قابلیت استناد ندارد. چنان که در دیگر روایات معتبـر، بـه لـزوم پوشـش «ذراعـین» و «مو» تصریح شده است.
در مقاله «بررسی تفسیری فقهی آیه «الا ما ظهر»؛ رهیافتهای تاریخی، شواهد حدیثی» نوشته دکتر جواد ایروانی به تفصیل به این مسئله پرداخته شده است.
برای مطالعه بیشتر نسبت به این مسئله، به کتاب «حجاب اجباری؛ آری یا نه؟» از همین نویسنده مراجعه کنید.