آنچه که واقعا در سالهای اخیر و نیز سنوات گذشته در جریان قرآن سوزی و نیز دیگر اهانتها به قرآن و مقدسات اسلامی به بهانه آزادی وجود دارد، نیازمند بررسی چند نکته است. در واقع این نکات موجب میشود تا اهانت به قرآن را نه یک رفتار شخصی بلکه در مقیاس تمدنی مورد مطالعه قرار داد.
آیا این رفتار مبتنی بر آزادی است؟
در کشورهای غربی نیز آزادی دارای حد است. به همین دلیل مثالی مشهور شده است که شما میتوانید آزادانه دستهای خود را تا هر میزانی باز کنید ولی تا زمانی که این رفتار به بقیه آسیبی نرساند. بر این اساس است که گفته میشود، آزادی همراه با قانون است و الا آزادی بدون قانون، هرج و مرج است.
بنابراین طبق تعریف خود غربیها اهانت به مقدسات، آزادی محسوب نمیشود بلکه نوعی تروریسم نرم است و از گونههای خشونت به شمار میآید. ملاک آزادی آن است که دیگران را آزردهخاطر نکند در حالی که چنین نیست.
آزادی تا چه میزان برای غرب مهم است؟
با اینکه قرآن سوزی، اهانت به قرآن و مقدسات با شعار آزادی در غرب سازگار نیست ولی دیگر رویکردهای کشورهای غربی نیز نشان از آن دارد که آزادی در غرب صرفا یک شعار است و خود سیاستهای غربی بدان پایبند نیست. به عنوان مثال در جریان هولوکاست ادعای غرب آن است که هیتلر تعداد زیادی از یهودیان را سوزانیده است.
اگر واقعا چنین رفتاری رخ داده باشد، با کرامت انسانی سازگار نیست و محکوم خواهد بود. حتی اگر هیتلر یک نفر را بیگناه کشته باشد، از نظر اسلام محکوم است؛ لکن این اشکالی ندارد که یک محقق نسبت به چرایی، چگونگی و دیگر ویژگیهای این واقعه تحقیق کند.
این در حالی است که در رویکرد کلی غرب، این قانون وجود دارد که تحقیق و تشکیک درباره هولوکاست ممنوع است.
اگر کسی در این رابطه سخنی گفت، یهودستیز است و باید مجازات شود. نمونه این رفتار با روژهگارودی رخ داد. او نه توهینی و نه هیچ اهانتی نداشته است. او صرفا محققی بود که بررسی علمی روی این موضوع داشت مثل اینکه آیا واقعا شش میلیون بوده است یا دو میلیون؟!
این نشان میدهد که غرب حتی آزادی بیان و قلم را نیز پایبند نیست و حتی از تحقیقات علمی و تاریخی نیز به بهانه توهین به مقدسات دینی (مثل یهود) جلوگیری میکند.
قرآن سوزی نشانی از خشونت انسانی
در ماجرای اهانت به قرآن کریم باید توجه داشت که شخصی که قرآن به عنوان کتاب مقدس دو میلیارد انسان را میسوزاند، پیامی بزرگ دارد. او که آن قدر از اسلام دور است و احساس ناخوشایندی نسبت به آن دارد که کتاب مقدس این دین را میسوزاند، پس معنایش این است که اگر دسترسی پیدا کند، خود مسلمانان را نیز خواهد سوزانید.
این نهایت خشونت است که با آرمانها و شعارهای غربی ناسازگار است. حتی این رفتارها را در کشورهای اسلامی منطقه انجام دادند. اتفاقا این نشان میدهد که این وقایع توسط یک شخص رقم نمیخورد بلکه یک جریان است!
پیام و پیامدهای اهانت به اسلام
اینکه در غرب به اسلام اهانت میشود و قرآن سوزی را رقم میزنند، نشان از آن دارد که تمدن غرب که مبتنی بر لیبرال دموکراسی است، در حالی فروپاشی است. در واقع این سوال برای خیلیها از جمله جوانان به وجود میآید که چرا در غرب این رفتار رخ داده و عاملان آن مورد حمایت امنیتی و سیاسی دولتهای غربی هستند؟ سلمان رشدی نیز چنین است.
اگر سلمان رشدی و امثال اینان تنها بودند، که مورد حفاظت نخواهند بود؛ بلکه نشان از مقابله تمدنی غرب با اسلام است و پیامش شکست آن تمدن در برابر دین اسلام میباشد. در واقع اگر غرب و ایده لیبرال دموکراسی شکست نخورده بود، نیازی به این رفتارها نبود.
اهانت به قرآن و جنگ شناختی
اهانت به مقدسات از جمله قرآن، نشان از رویکرد خصمانه غرب با اسلام دارد. این رویکرد قطعا منجر به جنگ فرهنگی، نرم و شناختی علیه اسلام و مسلمین خواهد بود. کسی که قرآن را میسوزاند هیچ پایبندی به شعار آزادی بیان و قلم و احترام به ادیان ندارد؛ در نتیجه اگر لازم باشد به اسلام و مسلمین تهمتی بزند، دروغی بگوید یا جنگ روانی و جنگ نرمی انجام دهد و… حتما انجام خواهد داد.
پیام این گونه اهانتها نوعی عرض اندام در عرصه جنگ فرهنگی است؛ در نتیجه عموم مسلمانان بهویژه جوانان بایستی به این نکته توجه داشته باشند و بدانند که در چنین فضایی در حال تنفس هستند. کسی که میتواند قرآن بسوزاند، حتما در رسانه نیز تقطیع میکند و تهمت میزند و دروغ میگوید.
برگرفته از برنامه پرسمان انقلاب در رادیو معارف در تاریخ 16 مرداد 1402 (برای شنیدن فایل صوتی برنامه اینجا کلیک کنید)