فریاد دانشجویی بر سر تمدن غرب!
تمدن غرب را چه بسا بتوان فراگیرترین و گسترده‌ترین الگوی زندگی بشر در جهان حاضر است. تمدنی که در تلاش است ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حاکمیتی را به گونه‌ای خاص فراهم آورده که محصول آن سبک خاصی از زندگی را برای بشر به ارمغان آورده است؛ سبکی که مبتنی…

فریاد دانشجویی بر سر تمدن غرب!

تمدن غرب را چه بسا بتوان فراگیرترین و گسترده‌ترین الگوی زندگی بشر در جهان حاضر است. تمدنی که در تلاش است ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حاکمیتی را به گونه‌ای خاص فراهم آورده که محصول آن سبک خاصی از زندگی را برای بشر به ارمغان آورده است؛ سبکی که مبتنی بر نگرش‌های غیردینی و استوار بر خودبنیادی بشر و آزادی است.

خودبنیادی تمدن غرب
فریاد دانشجویی بر سر آزادی در تمدن غرب

غرب معتقد است بشر با ادراکات خویش می‌تواند همه مسائل خود را حل و تمام نیازهای خود را تأمین کند. اینکه چگونه در اقتصاد رفتار کنیم؟ اینکه چه ساختار حقوقی داشته باشیم؟ اینکه حکمرانی سیاسی چگونه باشد؟ و… همگی از مسائلی هستند که بشر می‌تواند با دانش خود آن‌ها را پاسخ گوید و بر بنیاد خودش استوار گردد.

پیامد این خودبنیادی آن است که نگرش‌های دینی چندان حق دخالت در زندگی مادی بشر را ندارند و نباید در مناسبات دنیوی و این جهانی حیات بشر دخل و تصرفی داشته باشند. به عبارت دیگر، خودبنیادی بشر، عبارتی دیگر از سکولاریسم است.

آزادی در تمدن غرب

غرب با محوریت اندیشه‌های لیبرالیستی، باور دارد که آزادی فردی رکن مهمی در زندگی بشر است. رکنی که باید به رسمیت شناخته شود تا بتوان با آن به رفاه، آرامش، آسایش و سعادت رسید.

قرائت غرب از آزادی مانع از دخالت دین، دولت، مذهب و… در رفتارهای بشر است. در حقیقت این قرائت نه تنها به سکولاریسم (به حاشیه راندن دین از مناسبات دنیوی) بلکه به حداقلی شدن دخالت دولت‌ها در زندگی انسان‌ها می‌انجامد.

کدام انسان؟

با اینکه ، غرب مدعی است که با آزادی و خودبنیادی بشر، انسانیت، رفاه و آرامش را برای بشر تأمین کند ولی همواره با این پرسش مواجه بوده است که چگونه خودبنیادی بشر و آزادی او منجر به منفعت‌گرایی او نمی‌شود.

چگونه می‌توان به تفکر و اندیشه بشر چنان اعتمادی داشت و در عین حال آزادی او را ارزش برتر و مطلق دانست که منجر به ظلم، تعدی و تجاوز نشود؟

شاید بتوان گفت غرب برای پاسخ به این پرسش‌ها با چالشی جدی مواجه است! چالشی که عدالت و انسانیت را قربانی خواهد کرد و عملا محصولی برخلاف شعارهای زیبای غرب همچون رفاه، آرامش و… را نتیجه خواهد داد.

فریاد‌های دانشجویی بر سر غرب

این چالش از گذشته مطرح بوده است. هرچند طرح این مسئله در سطح نخبگان و اندیشمندان بوده است ولی دهه‌های اخیر، این چالش به سطح عمومی رسیده است؛ به گونه‌ای که بسیاری از افراد در جوامع مختلف بدون آنکه اندیشمند یا استاد دانشگاه باشند، به پارادوکس غرب در شعارهای خود برخورده‌اند.

از جمله این موارد می‌توان به جنبش اشغال وال‌استریت در سال 2011 اشاره کرد؛ جنبشی که باید آن را اعتراض به سیاست‌های ناعادلانه تمدن غرب در کشوری مثل آمریکا دانست.

اعتراض‌های دانشجویی در حمایت از فلسطین و محکوم‌سازی اسرائیل در سال 2024  نیز از دیگر مواردی است که در حقیقت آن را باید اعتراض به تمدن غرب دانست.فریاد دانشجویی بر سر تمدن غرب

اعتراض به اینکه غرب شعار انسانیت و انسان دوستی می‌دهد ولی با حمایت تمام قد خود از جنایت اسرائیل (با بیش از 33 هزار کشته و 76 هزار زخمی و 8 هزار مفقود در مدتی کوتاه که رکوردی در توحش و نسل‌کشی به حساب می‌آید) عملا نشان داده است، که نمی‌تواند صلح، آرامش و امنیت بشر را تأمین کند.

نشان داد که خودبنیادی بشر و آزادی به عنوان دو رکن در تمدن غرب، عملا منجر به منفعت‌گرایی می‌شود که محصولش خودبرتربینی و سلطه‌گری غرب است و پیامدش ندیدن دیگران بلکه شیءانگاری دیگر انسان‌هاست. (غرب دیگری را نمی‌بیند)

در واقع جنایت اسرائیل و حمایت غرب از آن محصول این رویکرد است که امروزه در سطح عمومی مورد اعتراض است و تناقضات آن برای همگان آشکار شده است.

پیمایش به بالا