فتح ایران و دیگر فتوحات اسلامی همواره مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و نیز عموم جامعه بوده است. پیش از هر چیز در بررسی مبنای فکری و عملی فتوحات اسلامی، باید به سیره پیامبر(ص) در فتح مکه پرداخت تا از رهگذر بررسی یک نمونه عینی در تاریخ اسلام، به نگاه واقع بینانه تری نسبت به مسئله فتوحات دست یابیم.
مکه پس از بیست سال مقاومت در برابر اسلام با درایت نبی اکرم(ص) تحت نفوذ حاکمیت اسلام درآمد؛ آن هم با فتحی بدون خونریزی. آنچه مهم مینماید این است که دو سوال اساسی را باید مد نظر داشت: اول اینکه آیا فتح مکه میتواند مبنای اسلام در مشروعیت ادامه فتوحات قرار گیرد؟، دوم آنکه آیا تمسک به مشروعیت فتح مکه به معنای آن است که در تمام فتوحات لازم است تا هیچ خونی ریخته نشود و بدون درگیری به سرانجام برسد؟
آنچه مسلم است، پیامبر(ص) در فتح مکه، رحمت خویش را از مدینه به مکه میبرد، نه کینههای پیشین را (عزیزی، 1387: 152). به دیگر سخن، فتح مکه برایند یک زمینه چینی چند ساله بود برای ارائه رئوفانه اسلام؛ لذا در فتح مکه خشونت و خونریزی رخ نداده است.
قرآن با عنوان فتح از این رخداد یاد کرده و از انجا که پیامبر به این رخداد جنبۀ عملی پوشانده است؛ ماهیت فتح جنبه مشروعیت به خود میگیرد. اما نکته اساسی این است که فتح مکه با رویکرد تمدنی و براساس اقداماتی مدبرانه و مبتنی بر برنامه چندین ساله (صلح حدیبیه و… ) بود که تمام این امور زمینهسازی این فتح فراگیر و بدون جنگ را فراهم کردند.
فتوحات دورۀ پس از پیامبر(ص) از منظر تاریخی
مشروع یا نامشروع بودن فتوحات به منزلۀ نادیده گرفتن نتایج آن نیست؛ زیرا رویدار مذکور حیات مادی و معنوی مسلمانان را دگرگون کرده است (حسن بگی و مهدویفرد؛ 1397: 50). بر این اساس باید مسئله فتح را براساس عملکرد مسلمانان بسنجیم و فتوحات را در دایره عملکرد مورد مناقشه قرار داد؛ چرا که اگر نظر شیعه را بسنجیم، سخن گفتن از نامشروعیت فتوحات به همان اندازه که سایر مسلمانان مشروع دانستهاند، واضح و مبرهن است.
به عبارت دیگر اگرچه فتوحات از نظر شیعه نامشروع است ولی به عنوان یک پدیده تاریخی باید آن را مطالعه و بررسی کرد. آری؛ اساس جهاد و دفاع در اندیشه اسلامی مشروعیت داشته و مورد تأیید است ولی درباره فتوحاتی مثل فتح ایران، این مسئله منحصر به بحث حقوقی و فقهی نیست بلکه به عنوان یک واقعه تاریخی و نتایجش هم باید مطالعه شود.
بر این اساس، این مسئله به وجود میآید که مسلمان شدن ساکنان سرزمینهای مفتوحه را براساس منطق شمشیر بدانیم یا باید میان فتح یک سرزمین با لشکرکشی و زور شمشیر را با مسلمان شدن ساکنان آن تفاوت بگذاریم؟ پاسخ به این سوال سبب خواهد شد که فتوحات بعد از پیامبر(ص)، به ویژه فتح ایران را در قالب عملکرد مسلمان بازخوانی کنیم و گرفتار عنوان مشروعیت و نامشروعیت آن نشویم.
نگاه شیعه به فتوحات
فتح یک سرزمین نتیجه جهاد است. جهاد نیز در اندیشه اسلامی مشروعیت دارد؛ چراکه از نگاه بسیاری از متفکران، ماهیت جهاد در اسلام، ماهیتی دفاعی است.
با این حال آنچه دادههای تاریخی نشان میدهد این است که هرچند پس از رحلت نبی اکرم جهاد (فتوحات) زیادی شکل گرفت و میدانیم که فتوحات، مورد رضایت و اذن ائمه علیهالسلام نبودند (صدوق، بیتا:625)، اما مسلمانان صدر اسلام با پندار مشروعیت وارد سرزمینهای دیگر شدند و لشکرکشی را ابزاری برای گسترش اسلام، توحید و عدالت میپنداشتند؛ چنانکه برخی مورخین اعتقاد داشتند(بلاذری، 1988: 146، طبری، بیتا3/250)
اینجاست که این سخن مطرح میشود که آیا ساکنان سرزمینهای فتح شده، با زور و شمشیر اسلام پذیرفتند؟
به نظر میرسد این بُعد از فتوحات برای اهل بیت و شیعیان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. همان طور که آیات قرآن (بقره: 255) به عدم تحمیل عقاید اشاره کرده، تاریخ نیز نشان میدهد که منطق اسلام چنین نبوده است. بدین سبب اهل بیت (ع) و شیعیان ایشان با وجود باور به عدم مشروعیت فتوحات، بیشتر به نتایج و آثار پس از فتوحات توجه داشتند؛ خصوصا که مشروعیت بخشی به فتوحات از دست آنان خارج بوده است.
مشورتهای امام علی(ع) نیز که پس از آغاز فتوحات به خلیفه دوم صورت گرفته، در همین راستا سنجیده میشود. در واقع اگرچه اساس فتوحات نامشروع بوده است ولی مشورتها با نظر به اصل کیان اسلام و نیز پیامدهای فتوحات بوده است نه مشروعیت بخشی به آن.
البته از منظر تاریخی باید میان دو دوره از فتوحات نیز تفاوت گذارد: فتوحات صدر اسلام و فتوحاتی که در دروه اموی و عباسی انجام شد. به واقع در دوره اموی و عباسی فاتحان دست به خشونتها بسیار زدند و برخی از آنان دست به پایهگذاری نظام تبعیض آمیز در سرزمینهای مفتوحه زدند. (نظر شهیدمطهری درباره فتح ایران و علل آن را میتوانید از همین پایگاه مطالعه کنید.)
نتیجه
اصل مشروعیت جهاد بنا بر مقتضای آیات جهاد و سیره نبوی و روایات اهل بیت(ع) را نمیتوان انکار کرد، اما بر اساس دادههای تاریخی و عملکرد جریانهای حاکم بر سرزمینهای اسلامی، در مشروعیت وقوع و چرایی فتوحات اسلامی انتقادات زیادی وارد است، بهویژه از نگاه شیعه که جهاد بدون اذن امام یا حاکم شرعی را نامشروع میداند.
با این حال، آنچه در نگاه پیشوایان دینی و شیعیان بیشتر مورد توجه است آن است که فتوحات را به عنوان یک رخداد تاریخی باید مورد مطالعه قرار داد. از جمله مسائل مربوط به این نگاه این است که در این فتوحات (که از نگاه شیعه نامشروع است) آیا سرزمینهای فتح شده به اجبار مسلمان شدند؟ آیا اسلام با فتوحات به این سرزمینها وارد شد؟ نمایندگان و وکلای امامان شیعه در سرزمینهای فتح شده، چگونه به مسلمان شدن ساکنان آن اقدام کردند؟