خشونت در اسلام یا خشونت در غرب؟!
خشونت در اسلام و خشونت در غرب از جمله مسائلی است که نه تنها در ابعاد سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شود بلکه از نظر علمی و تاریخی مورد بحث و مناقشه بسیاری است. اینکه آیا اسلام با خشونت موافق است یا نه؟ واقعیات تاریخی جهان اسلام چه می‌گوید؟ در غرب…

خشونت در اسلام یا خشونت در غرب؟!

خشونت در اسلام و خشونت در غرب از جمله مسائلی است که نه تنها در ابعاد سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شود بلکه از نظر علمی و تاریخی مورد بحث و مناقشه بسیاری است. اینکه آیا اسلام با خشونت موافق است یا نه؟ واقعیات تاریخی جهان اسلام چه می‌گوید؟ در غرب چه آمارهایی از خشونت وجود دارد؟ علت خشونت تمدن غرب چیست؟

هرچند خشونت در هیچ مکان و زمان و شرایطی مورد قبول نیست ولی آنچه در واقعیت‌های زندگی بشری وجود دارد نشان می‌دهد که گاهی در مقابله با زیاده‌خواهان و خشونت‌طلبی ستمگران، بشریت برای دفاع از خود از ابزار‌های خشونت‌آمیز استفاده کرده است.

آشکار است که خشونت ناشی از تهاجم و زیاده‌خواهی محکوم است هرچند از خشونت دفاعی گریزی نیست. حال باید دید که آیا میزان خشونت تمدن اسلامی (که به ادعای بسیاری از افراد مبتنی بر رویکردی دفاعی بوده است. برای نمونه به اینجا و اینجا رجوع شود) یبشتر بوده است یا خشونتی که در قرون متمادی در تمدن غربی رخ داده است؟

نگاهی مقایسه‌ای به جنگ‌های صدر اسلام و خشونت‌ در غربنگاهی مقایسه ای به خشونت در اسلام و خشونت در غرب

برخلاف ادعای کسانی که می‌کوشند جنگ‌های پیامبر (ص) را بزرگ جلوه دهند و مسلمانان را مسئول کشتار عظیم انسانی بشناسانند، این جنگ‌ها هم از نظر زمانی و هم از نظر تلفات جانی و مالی بسیار محدود بودند، به‌ویژه جنگ‌های مهمی مانند بدر و احد و حنین که یک روز یا حتی نصف روز طول کشید.

غزوۀ تبوک نیز بر اثر دوری مسیر، ده‌ها روز زمان گرفت و به نبردی منتهی نشد. در برخی غزوه‌ها نیز محاصره یا تعقیب دشمن در حد چند روز طول می‌کشید نه اصل نبرد.

از نظر تلفات نیز آمار کشته‌های دو طرف درگیری در جنگ‌های پیامبر(ص) به پانصد نفر نمی‌رسد. برای مثال، در جنگ بدر حدود 70 نفر از سپاه مشرکان کشته شدند و 14 نفر از مسلمانان شهید شدند.

در غزوۀ احد شهدای اسلام كه بیش از سه‌برابر كشته‌شد‌گان دشمن بودند حدود 70 نفر گزارش شده است. در جنگ احزاب نیز شمار همۀ کشته‌شدگان کمتر از انگشتان دست بود.[1] کشته‌شدگان در جنگ‌های پیامبر (ص) 183 نفر از مسلمانان و 203 نفر از دشمنان برآورد شده است.

اما با ظهور تمدن غرب علاوه‌بر رویارویی نظامی کشورهای غربی بر اثر تضاد منافع، قدرت‌های جهانی فقط در طی 31 سال دو جنگ جهانی را بر انسان‌ها تحمیل کردند. در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸م) برای نخستین‌بار سلاح شیمیایی به‌کار رفت و مناطق غیرنظامی بمباران هوایی شد و حدود 10میلیون نفر کشته شدند، بیش از 21میلیون نفر مجروح گردیدند و حدود 8میلیون نفر ناپدید شدند.

در جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵م) نیز بیش از ۱۰۰میلیون نفر جنگیدند و افزون‌بر 73میلیون نفر کشته شدند که 49میلیون نفرشان غیرنظامی بودند.[2] در این جنگ لشکرکشی یک کشور مستکبر به ده‌ها کشور و استفاده از بمب اتم فراموش‌شدنی نیست.

ریشه‌های خشونت و تكفیر

براساس بررسی‌های تاریخی، غرب در سده‌های پیشین خشونت مذهبی را به بدترین شكل ممكن اجرا کرد و آن را به جهان اسلام کشاند. خشونت‌های رایج در برخی نقاط جهان كه به اسلام نسبت داده می‌شود ریشه در افكار تكفیری اقلیتی محض و نوظهور دارد كه قدرت‌های استكباری اسلام‌ستیز آنها را مدیریت و حمایت می‌کنند.

خشونت‌های مذهبی در غرب

اجبار به تغییر عقیده و تفتیش عقاید به‌طور برجسته به كلیسای قرون وسطا در غرب برمی‌گردد. كلیسای آن زمان صرفاً به مقابله با ارتداد اکتفا نمی‌كرد بلكه در جست‌وجوی عقاید افراد بود و با تشكیل محاكم انگیزیسیون (تفتیش عقاید) حیله‌گرانه می‌کوشید تا كوچک‌ترین نشانه‌های مخالفت با عقاید مذهبی‌اش را در افراد بیابد و آنان را با خشونتی وصف‌ناشدنی بیازارد و به جنایاتی هولناک همچون بریدن اعضای بدن و سوزاندن و حبس با اعمال شاقه دست یازد.

خطای دیگر كلیسا آن بود كه باورهایی موروث از فلاسفه و علمای كلام مسیحی را در ردیف اصول مذهبی جای داد و مخالفت با آن را ارتداد شمرد و بدین‌ترتیب، بر خشونت مذهبی و فشار بر طیف‌های مختلف فکری افزود. این فشارها كه از قرن 12 تا 19 میلادی در فرانسه، انگلستان، آلمان، هلند، پرتغال، لهستان و اسپانیا معمول بود، تأثیری منفی بر دین و مذهب نهاد.

ویل دورانت دربارۀ خشونت كلیسا می‌گوید:

«محكمۀ تفتیش عقاید قوانین و آیین دادرسی خاص خود را داشت. پیش از آنكه دیوان محاكمات آن در شهری تشكیل شود از كلیساها فرمان ایمان را به گوش می‌رسانید و از مردم می‌خواست كه هر ملحد و بی‌دین و بدعت‌گذاری سراغ دارند به سمع اعضای محكمۀ تفتیش برسانند.

آنها را به خبرچینی، به متهم ساختن همسایگان، دوستان و خویشاوندان تحریض و تشویق می‌كردند… طرق شكنجه در جاها و زمان‌های مختلف متفاوت بود. گاه می‌شد كه دست متهم را به پشتش می‌بستند و سپس می‌آویختندش. ممكن بود كه او را ببندند چنان‌كه نتواند حركت كند و آنگاه چندان آب در گلویش بچكانند كه به خفگی افتد.

ممكن بود كه طنابی چند بر اطراف بازوان و ساق‌هایش ببندند و چندان محكم كنند كه در گوشت‌های تنش فرو رود و به استخوان برسد».[3] او ادامه می‌دهد: «شمار قربانیان از سال 1480 تا 1488، 8800 تن سوخته و 96494 تن محكوم به مجازات‌های دیگر، و از سال 1480 تا 1808 بالغ بر 31912 تن سوخته و 291450 تن محكوم به مجازات‌های سنگین تخمین زده شده است».[4]

نیز جرج سارتون، پژوهشگر بنام تاریخ علم، می‌گوید: «رنسانس دورۀ طلایی هنر و ادبیات بود، ولی در عین حال، دورۀ عدم‌تسامح دینی و قساوت و بی‌رحمی نیز بود».[5]

بدین‌سان، در اروپا تصور از دین و خدا برابر بود با خشونت و استبداد، و واکنش مردم در این وضعیت جز نفی مذهب و بنیان آن یعنی خدا نبود. هرگاه پیشوایان مذهب كه مردم آنها را نمایندۀ واقعی‌اش تصور می‌كنند پوست پلنگ بپوشند و دندان ببر نشان دهند و متوسل به تكفیر و تفسیق شوند، به‌ویژه اگر اغراض خصوصی در میان باشد، بزرگ‌ترین ضربه به دین و مذهب به سود مادیگری وارد می‌شود.[6]

این در حالی است که در اسلام اصول دین نه تقلیدی است و نه تحمیلی، و از آزادی عقیده طرف‌داری می‌شود، برخلاف مسیحیت قرون وسطا که خشونت‌بارترین صحنه‌ها را در تفتیش و تحمیل عقاید ترسیم کرد و اصول عقاید را برای عقل منطقۀ ممنوعه اعلام نمود.

مثلث خشونت در جهان با نقش‌آفرینی استعمار غرب

ریشۀ اصلی شكل‌گیری و رشد گروه‌های تروریستی و تروریسم دولتی در دو سدۀ اخیر را باید در پیدایش سه فرقۀ عقیدتی- سیاسی جست كه استعمار غرب نقش اساسی در آنها دارد: سلفیت تكفیری و افراطی، بهائیت و صهیونیسم.

اول) سلفیتنگاهی به مقایسه خشونت در اسلام و خشونت در غرب

سلفیت که ابن‌تیمیه در قرن هشتم هجری بنیان نهاد، فهم سلف را از فهم خلف برتر می‌داند.[7] منظور از سلف، مسلمانان سده‌های نخست‌اند و خلف، پسینیان آنان‌اند.

در تفکر سلفی تحجر و ارتجاع، وانهادن عقل و مقابله با مظاهر تمدن مشهود است.[8] امروز در جهان اسلام چهار جریان سلفی وجود دارد:[9]

  1. وهابیت تكفیری: این تفکر عموم مسلمانان را مشرک می‌داند و بین وهابی شدن و قتل مخیر می‌کند.[*]
  2. سلفیت دیوبندیه: این سلفیت در اصل غیرتکفیری است و از زمان شاه‌ولی‌الله دهلوی (م. 1176ق) در هند آغاز شد و از دل آن دو گرایش افراطی سپاه صحابه و طالبان سر برآورد.
  3. اخوان‌المسلمین: گروهی معتدل و تقریبی‌ که فرد شاخص آن رشیدرضا است.
  4. سلفیۀ جهادی: این سلفیه برآمده از اخوان‌المسلمین و معتقد به وجوب جهاد با كفار است. از گروه‌های عمدۀ آن می‌توان القاعده را نام برد.

در این بین، باید داعش را که مجاهدان سلفی جداشده از القاعده‌اند خطرناک‌ترین گروه تروریستی عصر حاضر دانست.[**] داعش به تفسیر و قرائت خشن از اسلام معروف است. برخی افکار انحرافی آن عبارت است از:

الف. تکفیر حاکمان کشورهای اسلامی به دلیل پذیرش دموکراسی و درنتیجه، حکم به «غیر ما انزل الله»؛

ب. دارالکفر دانستن همۀ کشورهای اسلامی به سبب کفر حاکمان آنها، چه این حاکمان که در سازمان ملل نمایندگی دارند، به دلیل قبول ولایت کفار کافرند؛

ج. وجوب عینی جهاد با ساکنان دارالکفر با تعریف موسع آنان از این اصطلاح حتی اگر مردم آن مسلمان باشند؛

د. وجوب هجرت از دارالکفر ازجمله همۀ کشورهای اسلامی به دارالاسلام یعنی قلمرو خلافت اسلامی؛

ه‍ . جواز جهاد ابتدایی برای تحمیل اسلام بر کفار؛

و. منسوخ بودن آیات عفو و صبر با آیات جهاد.[***]

دوم) بهائیت

یکی دیگر از نمودهای خشونت در جهان فرقۀ ضالۀ بهائیت است كه در سدۀ سیزدهم هجری پدید آمد و منشأ خشونت بسیار در جامعۀ اسلامی شد.[10]

حمایت گستردۀ انگلیس از این فرقه، رسمیت دادن دولت صهیونیستی به بهائیت با وجود ممنوعیت فعالیت ادیان حتی مسیحیت در اسرائیل، و قرار گرفتن شهر حیفا در اسرائیل به‌عنوان مركز بهائیت [11] همه گواهی بر توطئۀ دشمنان اسلام در تقویت فرقۀ بهائیت است.

سوم) صهیونیسمصهیونیسم نگاهی به مقایسه خشونت در اسلام و غرب

جریان صهیونیسم نیز ضلع سوم مثلث خشونت در جهان است. این جریان جنبش سیاسی و ملی‌گرای یهودی است که در اواخر سدۀ ۱۹ میلادی شکل گرفت، اما امروز بیشتر جنبشی سکولار است.

پایه‌گذار صهیونیسم سیاسی تئودور هرتزل (1860-1904) روزنامه‌نگار اتریشی بود که با نگارش کتاب دولت یهود و طرح لزوم ایجاد دولت ملی یهود، صهیونیسم را از مفهومی مذهبی به استراتژی بلندمدت سیاسی تبدیل کرد.

او می‌گوید: «شعار تبلیغاتی ما باید چنین باشد: فلسطین داوود و سلیمان، و وسعت آن از رود نیل تا شط فرات».

بیانیۀ بالفور (وزیر خارجۀ وقت انگلیس در سال 1917م.) در حمایت انگلیس برای ایجاد دولت یهودی در فلسطین سرآغاز تلاش برای تأسیس کشور جعلی اسرائیل به‌شمار می‌رود.

پس از گذشت سال‌ها واژۀ صهیونیسم مصداق بارز نژادپرستی، اشغال، زورگویی، کودک‌کشی، نیرنگ و غصب است.

براساس آنچه گذشت، غرب به‌رغم متهم ساختن اسلام و مسلمانان به خشونت، خود بانی خشونت و جنایت در جهان و کشورهای اسلامی است و بدون مدیریت و حمایت آنان ادامۀ حیات برای گروه‌های تروریستی وجود ندارد و ایده‌های تكفیری در حد عقیده باقی خواهند ماند.

 

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)

________________________________________

[*]‏‏. مهم‌ترین حربۀ وهابیت تكفیری اتهام شرک به مسلمانان به جرم شفاعت‌خواهی از پاكان و زیارت قبور اولیای خدا، و سپس مباح و واجب دانستن قتل آنهاست.

محمدبن‌عبدالوهاب می‌نویسد: «كسانی كه فرشتگان و پیامبران و اولیاء‌الله را شفیع قرار داده و به‌وسیلۀ آن نزد پروردگار تقرب می‌جویند خونشان حلال و قتل آنان جایز است» (محمدبن‌عبدالوهاب، كشف الشبهات، ص58-87، به نقل از جعفر سبحانی، وهابیت، مبانی فكری و كارنامۀ عملی، ص35).

اما به‌اختصار باید گفت این تفکر مخالف آموزه‌های اسلامی و سیرۀ همۀ عالمان مسلمان است. استغفار برادران یوسف از حضرت یعقوب در آیات 97 و 98 سورۀ یوسف، و آمرزش‌خواهی از پیامبرˆ در آیۀ 64 سورۀ نساء نوعی توسل است و مسلمانان و ازجمله شیعیان نیز در توسل به اولیای الهی كاری جز این نمی‌کنند.

روشن است اگر چنین كاری شرک می‌بود، قرآن كریم آن را تأییدگونه نقل نمی‌كرد و یعقوب فرزندانش را از آن بازمی‌داشت.

برای بررسی و نقد تفکر وهابی نک: سلیمان‌بن‌عبدالوهاب (برادر محمدبن‌عبدالوهاب)، الصواعق الإلهیة؛ سید محسن عاملی، كشف الارتیاب عن اتباع محمد بن عبدالوهاب؛ محمدجواد مغنیه، هذه هی الوهابیة؛ جعفر سبحانی، وهابیت، مبانی فكری و كارنامۀ عملی؛ محیی‌الدین نووی، المجموع، ج8، ص256؛ ابن‌قدامه، المغنی، ج3، ص588؛ محمد غزالی، إحیاء علوم الدین، ج1، ص259.

[**]‏‏. ریشۀ داعش به جماعت توحید و جهاد می‌رسد که در سال ۱۹۹۹ به رهبری ابومصعب زرقاوی تأسیس شد و در سال ۲۰۰۴ به القاعده پیوست و پس از آن به القاعدۀ عراق معروف گردید. زرقاوی در اعلامیه‌هایش همواره به فتواهای ابن‌تیمیه استناد می‌کرد.

ابوبکر بغدادی، سرکردۀ داعش، نیز خود را پیرو ابن‌تیمیه می‌دانست. در حقیقت، ابن‌تیمیه پدر معنوی همۀ گروه‌های تکفیری تندرو (و به‌اصطلاح جهادی!) است. بااینکه ریشۀ داعش به گروه‌های مرتبط با شبکۀ القاعده می‌رسد، اما با جبهۀ النصره، شاخۀ رسمی القاعده در سوریه، وارد جنگ شد، و القاعده بارها نسبت داعش به خود را رد کرد.

[***]‏‏. برای افکار این گروه نک: عمر عبدالحکیم (ابومصعب سوری)، دعوة المقاومة الإسلامیة العالمیة؛ عبدالله عزام، التجارة المنجیة زاد المجاهدین؛ همو، فی ظلال سورة التوبة؛ علی‌بن‌نایف الشحود، الخلاصة فی أهداف القتال فی الإسلام.

پیمایش به بالا