زن به عنوان رکنی از ارکان خانواده، نقشی اثرگذار در شاکله و سلامت اجتماع دارد. این نقش به شکل غیر مستقیم در قالب تربیت اعضای جامعه و به شكل مستقیم در قالب حضور اجتماعی وی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی بروز و ظهور مییابد. با وجود آنکه اسلام در آیات و روایات متعدد حرمت و کرامت بسیاری برای زن و جایگاه زنان در جامعه در نظر گرفته است، اما برخی برداشتها از برخی آموزهها موجب شده تا مسئله حضور اجتماعی زن در جامعه، تبدیل به شبه چالش شود. از اینرو ضروری است تا با ارائه مستنداتی از تاریخ اسلام و روایات و کلام بزرگان به بررسی این مسئله و ابعاد از منظر اسلام پرداخته شود.
مخالفت اسلام با حضور اجتماعی زن؟!
در نگاه نخست از ظاهر برخی آموزههای دینی چنین به دست میآید که اسلام، مخالف حضور اجتماعی زنان است یا اینکه اسلام و زنی را نمونه و الگو میداند که تنها به خانه داری در گوشه عزلت و در پس پرده مشغول باشد. لکن باید در فهم این آموزهها به یک اصل توجه داشت؛ اینکه هر کدام از این تعالیم و آموزهها به چه دلیل، به چه منظور و در چه فضایی بیان شده است؟!
به عنوان مثال چه بسا روایاتی نظير سفارش امیرمؤمنان (ع) به امام حسن (ع) مبنی بر «… اگر می توانی کاری کنی که همسرت غیر از تو کسی را نشناسد پس چنین کن.»[1] ناظر به مسئله حضور اجتماعی زن نباشد، بلکه در درجه نخست ناظر به زیست عفیفانه زنان و حفظ بنیان خانواده است.
همچنین نقل ابن شهر آشوب در کتاب «المناقب» از گفتگوی میان پیامبر (ص) و فاطمه (س) مبنی بر اینکه «بهترین زن کسی است که هیچ مردی او را نبیند و او نیز هیچ مردی را نبیند»[2] نیز در راستای ضرورت عفتورزی و زیست عفیفانه زنان است.
صرف نظر از اعتبارسنجی اسناد این روایات و گزارشها، در حقیقت این احادیث اشاره به یک قاعده اصولی در زندگی انسانی دارد و آن اصل عفت و پاکدامنی است. از اینرو این روایات ناظر به این مسئله نیست که آیا زن در جامعه حضور اجتماعی داشته باشد یا نه؟ بلکه جایگاه این روایات مربوط به سبک زندگی عفیفانه و تربیت جنسی است.
ناسازگاری حضور اجتماعی زن و زیست عفیفانه، تزاحم یا تعارض؟
آری؛ اگر حضور اجتماعی زن بلکه مرد، زیست عفیفانه او را به خطر بیندازد، اولویت با عفت و پاکدامنی اوست و آن شخص بایستی به صورت شخصی و موردی دست از حضور اجتماعی بشوید ولی این به معنای آن نیست که اسلام اصل حضور اجتماعی زنان را نادیده میانگارد.
به عبارت دقیقتر ناسازگاری که گاهی میان عفت و حضور اجتماعی زن به وجود میآید، از قبیل تعارض گزارههای اسلام با یکدیگر نیست بلکه از قبیل تزاحم عملیاتی و اجرایی آنها در برخی موارد که در این صورت عفت مقدم بر حضور اجتماعی است. ولی این به معنای نفی حضور اجتماعی زن در جامعه نیست.
بنابراین جامعه اسلامى بایستی به گونه اى برنامه ریزى کند که زن، هیچ زمان، ناچار به برخورد با نامحرمان نباشد. آشکار است که ارتباط زنان و مردان نامحرم، اصولا زمینه ساز روابط عاطفی و گاه خطرناکی میگردد که میتواند پاکدامنی و عفت افراد را به مخاطره بیندازد. اگرچه این امر قطعی نیست ولی اصل زمینهسازی آن مسلم است.
از اینرو عفتمندی و عدم ارتباط مستقیم زن و مرد یک ارزش است ولی با حقوق اجتماعی و حضور اجتماعی او منافاتی ندارد.
جایگاه جایگزین ناپذیر زن در خانواده و جامعه
جایگاه زن و تأثیر عمیق و بنیادین زن بر نظام خانواده و قوام آن نیز اصلی دیگر است که اهمیت آن قابل انکار نیست. از اینرو در مسئله حضور اجتماعی زنان، باید به این اصل نیز توجه داشت که اگرچه اسلام با حضور اجتماعی زنان مخالفتی ندارد ولی همانطور که نسبت به اصل عفت مطرح شد، جایگاه زن در خانواده نیز برای اسلام اهمیت دارد.
اگرچه اصل خانوادهمداری زن با حضور اجتماعی او ناسازگاری ندارد، ولی گاهی در مقام اجرا ممکن است تزاحمات و محدودیتهایی رخ دهد که در این صورت اولویت با خانوادهمداری است. برخی از آموزههای دینی که بر شوهرداری زنان نیز تأکید دارد، ناظر به این مسئله است. (البته باید توجه داشت که در عین تأکید بر شوهرداری، کار کردن در خانه وظیفه زن نیست)
سیوطی در «درّ المنثور» از بیهقی به این مضمون نقل می کند که روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در جمع یاران و اصحابش نشسته بود. «اسماء» دختر «یزید انصاریه» یکی از زنان انصار به حضور پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسیده و عرض کرد: من نماینده تمام زنان هستم به سوی شما. این سؤال تنها سؤال زنان انصار و زنان مدینه نیست بلکه سؤال همه زن ها است و هیچ زنی در مشرق و یا مغرب نیست مگر این که وقتی سخن مرا بشنود آن را می پذیرد، پس من درحقیقت نماینده همه زنان عالم هستم؛ زیرا شما پیامبر همه جوامع بشری اعم از زن و مرد هستید… پدر و مادر و جان خودم به فدای تو! خداوند عزّوجلّ تو را به سوی مردان و زنان هر دو دسته مبعوث کرده است ما نیز به تو و خدایت ایمان آورده ایم… چرا باید ما زن ها محصور و خانه نشین و مایه دفع شهوات شما و حامل فرزندان شما مردان باشیم، و حال آن که شما مردان بر ما به شرکت در نماز جمعه و جماعات و عیادت مریضان و حضور در تشییع جنازه ها و حجّ مکرّر و بهتر از همه جهاد در راه خدا فضیلت داده شده اید؟ هر گاه یکی از شما برای به جا آوردن حج یا عمره یا جهاد از خانه خارج می شود ما هستیم که برای شما اموالتان را حفظ می کنیم ولی ما زن ها با شما مردان در هیچ یک از این فضیلت ها شریک نیستیم؟
پیامبر (صلی الله علیه وآله) تمام رخ رو به اصحاب خود کرد و فرمود: «آیا سؤال زنی را تا کنون بهتر از این زن در امرش شنیده اید؟ اصحاب عرض کردند: ما گمان نمی کردیم که زن از این گونه مطالب مطلع باشد. آن گاه پیامبر (صلی الله علیه وآله) رو به آن زن کرد و فرمود: با دقت گوش فرا ده و درک کن و به زنان دیگر نیز اعلان کن که خوب شوهرداری زن برای همسرش و طلب خوشنودی او و دنبال کردن موافقت و رضایت او معادل تمام آن فضایلی است که برای مردها ذکر کردی. آن زن در حالی که «لا اله الاّ اللَّه» می گفت به میان زنان قوم خود بازگشت.»[3]
در حقیقت اين نيز بيانگر اهميت ويژه خانه داري زن است. وظيفه اي كه زن با انجام شايسته آن، بطور غير مستقيم در ساخت مدينه فاضله، ايفاي نقش خواهد كرد. بدین جهت چنین آموزههایی در واقع بیانگر جایگاه زن در خانواده و روشنکننده یکی از ارزشهای دینی است که اگر زني به خاطر مشغله هاي خانه داري، از شركت در حج و نماز جماعت و ساير فعاليت هاي اجتماعي محروم شود، خداوند او را در ثواب آن كارها، شريك مي داند و حسرتي براي او باقي نمي گذارد.
در واقع اصل خانوادهمداری زن بدان جهت اهمیت دارد که این جایگاه، هیچ جایگزینی برایش تصویر نمیشود. یعنی اصل حضور اجتماعی زنان که مورد پذیرش اسلام است، گاهی قابل جایگزینی است ولی جایگاه هر زن در خانوادهاش قابل جایگزینی نیست. اینجاست که اگر زنی بچهی خود را در خانه تربیت نکرد، یا اگر بچه نیاورد، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را – که از نخهای ابریشم ظریفتر است – با سرانگشتان خویش باز نکرد تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را انجام دهد.»
حضور اجتماعی زنان، پیشفرض حجاب در اسلام
بنابراین اسلام هیچ منعی برای حضور و کنش گری زن در اجتماع ندارد و نهتنها حضور اجتماعی زن را پذیرفته است بلکه در موارد مخصوص به شئون بانوان، این حضور را لازم مي شمارد.[4]
در واقع اسلام با طرح ضوابطی به حضور موثرتر او در اجتماع کمک کرده است. بعنوان مثال، اصل فلسفه تشریع حجاب برای حضور اجتماعی است وگرنه در محدوده فضای محرمیّت و خصوصی، حجاب معنا ندارد. بلكه حجاب با هدف جلوگیری از استثمار و بهره کشی شخصی از زن واجب شده است و بالاترین نوع تکریم زن به حساب میآید. (درباره شأن نزول آیه حجاب – نور 31- به اینجا مراجعه کنید)
پس مساله حجاب زن در جامعه قبل از آن که مساله ای شرعی باشد، مساله ای اجتماعی است. منصفانه آن است که زن از جذابیت های غیر قابل انکاری برخوردار است و خداوند بین زن و مرد، غریزه ی جنسی و کشش قرار داده است. اگر قرار باشد که زن بدون هیچ ضابطه ای و با همان جذابیت و لطافت، در جامعه حاضر شود، هم روحیه لطیف او آسیب خواهد دید و هم جامعه دچار بحران خواهد شد. قرآن كريم مي فرمايد: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً)(احزاب: 59); اى پیغمبر! به همسرانت و دخترانت و به زنان با ایمان بگو که جلباب ها (روسرى ها)ى خویش را به خود نزدیک سازند. این کار براى آنکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است.» و از طرف ديگر، اهداف و فعالیت های اجتماعی، با موانع و دست اندازهای جدی مواجه خواهد شد. زیرا جامعه صحنه نمایش جذّابیت هاى جنسى و میدان تاخت و تاز شهوات مى شود که موجب می شود پیشرفت های اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهد.
به همین دلیل است که اسلام میان زن و مرد مسلمان، حجاب و مرزی معین کرده است. تعیین حد پوشش برای زن، در واقع به جهت حمایت از حضور زن در اجتماع است چون حجاب پیام آور حریم دار بودن زن مسلمان است و آزار های اجتماعی او را تا حد زیادی می کاهد.
بنابراین حجاب و دیگر محدویتها، مربوط به اجازه نداشتن زن برای فعّالیت اجتماعي نیست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است که اسلام روی این مسأله حسّاسیت منطقی دارد. اسلام معتقد است که مرد و زن باید یک مرزبندی میان خودشان در همه جا داشته باشند. اگر این حسّاسیتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همهی کارهایی که مردان میتوانند در عرصهی اجتماعی انجام دهند، زنان هم -اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را داشته باشند- میتوانند انجام دهند. برای اینکه محیط سالم و دارای امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد و مرد هم بتواند مسؤولیتهای خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معیّن کرده است.
الگوی زن در تمدن اسلامی
در حقیقت از نظر اسلام، میان زن و مرد در امکان فعالیت اجتماعی و حضور اجتماعی زنان و مردان اعم از فعّالیت اقتصادی، فعّالیت سیاسی، فعّالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن و… هیچ تفاوتی نیست.
بنابر اين، زنان موظف به خانه نشینی یا انزوا نیستند، بلکه وظیفهای دارند و باید مقام همسری و مادری را در اولویت قرار داده و به تربیت نسل بپردازند و در صورت عدم تزاحم با وظایف اصلی خود و رعایت حدود عفت و حیا میتوانند به فعالیت اجتماعی بپردازند.
بررسي تاريخي اين موضوع در جامعه اسلامي و تحقيق در زندگاني بانوان الگو نيز مويد مدعاي ماست. در تاریخ، زنان تاثیرگذار زیادی داریم؛ نظير خدیجه بنت خویلد (سلام الله عليها) ، برجسته ترین بانوی عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله) که مطالعه زندگی او، نمایانگر حمایت اسلام از زن پاکدامن، مسلمان، مؤمن و در عینحال کنشگر است. خدیجه (سلام الله عليها) در میان مردم جامعه آن روز، به عنوان زنی پاکدامن و با شخصیت شناخته میشد، به گونهای که جامعه آن روز به او لقب «طاهره» داده بودند. « و کانت تدعی فی الجاهليه بالطاهره لشده عفافها وصيانتها»[5]
همچنین لقب «سیده قریش» که در آن زمان به وی داده شده بود، نشان دهنده عظمت جایگاه او در میان مردم زمان خود بوده است.[6]
اینها همگی نشان از جایگاه اجتماعی این الگوی زن مسلمان است که در عین عفت، حضور اجتماعی هوشمندانه و مدبرانه داشته است. در کتاب المفصل ذکر میکند: خدیجه (سلام الله عليها) را در تدبیر تنها با سلمي (همسر هاشم، جده پیامبر؛ که از زنان برجسته یثرب و در جایگاه بالایی از عقل و تدبیر بود) قابل قیاس دانستهاند.[7]
ارزش اجتماعی زن در اسلام
مساله بیعت زنان با پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امام علی (عليه السلام)، يكي ديگر از مصاديق ارزش قائل شدن اسلام برای حضور زن در جامعه است. بیعت یکی از حساسترین امور سیاسی اسلام بوده و قرآن کریم به صراحت از آن سخن میگوید. بیعت مسلمانان به این معناست که در هر شرایطی از اوامر رهبری اطاعت خواهند کرد و در تبعیت از او هیچگونه سستی به خود راه نخواهند داد. خداوند در قرآن میفرماید: « در حقیقت، کسانی که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند. دست خدا بالای دستهای آنان است. پس هر که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان میشکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودی خدا پاداشی بزرگ به او میبخشد».( فتح/10)
از امام صادق (ع) نقل شده است که: «پس از فتح مکه چون مردان بیعت کردند، زنان برای بیعت آمدند، خداوند آیه 12 سوره ممتحنه را نازل فرمود»[8]
در روایت دیگری باز هم از آن حضرت نقل شده است که: « به امر رسول خدا در ظرفی آب ریختند، حضرت دست خود را در آن فرو برد، آنگاه زنان به عنوان بیعت یکی یکی دست در آن فرو بردند».[9]
شیوه بیعت پیامبر (صلی الله علیه وآله) با زنان نمایانگر این امر است که اگر دین مقدس اسلام بر حضور زنان در صحنه اجتماع و حمایت او از دین و رهبر دینی اصرار دارد، از سوی دیگر بر رعایت حدود و مرزهای لازم بین مردان و زنان در جامعه نیز تأکید میکند.
در فرهنگ دینی شواهد فراوانی وجود دارد كه نشان میدهد زنان مسلمان، در صحنه های اجتماعی حضوری پررنگ داشته اند و پیامبر (صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین (عليهم السلام) نه تنها آنان را منع نکردند بلکه تشویق نیز مینمودند.
صاحب المسند در اين باره مي نويسد: «زنان فراوانی در صدر اسلام و در زمان پیامبرگرامی (ص) و ائمه اطهار (ع) به فعالیتهای اقتصادی اشتغال داشتند.»[10] مشاغلي مانند مشاطهگری، عطاری، مامایی، خیاطی، بافندگی و … . بعنوان نمونه، ام حسن نخیعه میگوید: حضرت علی (علیه السلام) در راه به من برخورد کرد و فرمود: « ام حسن، به چه کاری مشغولی؟ گفتم بافندگی میکنم. امام به من فرمود: بدان که حلالترین کسب است.»[11]
بنابراین نقل، امام با دیدن ام حسن در ابتدا، از مشغولیت او سوال کرد که حاکی از مشروعیت اشتغال برای زنان است، و دیگر آنکه وقتی ام حسن در جواب امام عرض کرد: به بافندگی اشتغال دارم و از این راه ارتزاق میکنم، امام نه تنها او را از این حرفه منع نکرد، بلکه با این جمله که «حلال ترین کسب است»، او را بر ادامه اشتغال به این حرفه تشویق کرد. بنابراین، اشتغال زنان به حرفههایی که از نظر اسلام حلال شمرده شده، مجاز بلکه مطلوب است.
در پایان باید دقت داشت که نگرانیهای واقعی یا واهی در خصوص به مخاطره افتادن امنیت اجتماعی زنان، نباید موجب صدور حکم مطلق دربارهی حرمت اشتغال زنان و وخالفت اسلام با اين امر باشد.