پرسش

رابطه گناه و بلایای طبیعی

در ادبیات دینی، آیا بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله ناشی از گناهان انسان‌هاست؟

چکیده پاسخ
در ادبیات دینی، آیا بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله ناشی از گناهان انسان‌هاست؟ رابطه بلایای طبیعی و گناه در برخی متون و گزاره‌های دینی مورد توجه است. در سورۀ اعراف پس از بیان سرگذشت برخی اقوام پیشین آمده است: ﴿وَما أَرْسَلْنا فی‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ٭ ثُمَّ بَدَّلْنا …

رابطه گناه و بلایای طبیعی ادامه »

پاسخ کامل

در ادبیات دینی، آیا بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله ناشی از گناهان انسان‌هاست؟

رابطه بلایای طبیعی و گناه در برخی متون و گزاره‌های دینی مورد توجه است. در سورۀ اعراف پس از بیان سرگذشت برخی اقوام پیشین آمده است:

﴿وَما أَرْسَلْنا فی‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ٭ ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ٭ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ٭ أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَهُمْ نائِمُونَ٭ أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَهُمْ یَلْعَبُونَ٭ أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ٭ أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَسْمَعُونَ٭ تِلْكَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَیْكَ مِنْ أَنْبائِها وَلَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما كانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِ الْكافِرینَ﴾.[1] (ترجمه آیات)

گناه و بلایای طبیعیگناه و بلایای طبیعی

دو آیۀ نخست بیانگر این حقیقت است که اقوام پیشین با تکذیب دعوت پیامبران، به مصائب و مشکلاتی گرفتار شدند تا از مسیر نادرست خود بازگردند، زیرا سرگرم شدن به نعمت آدمی را از توجه به منعم بازمی‌دارد،[2] ولی آنان راه نادرست خود را ادامه دادند و خدا نیز در قالب استدراج، گشایش و نعمت را به آنان بازگرداند.

درنتیجه، آنان مشکلات و گشایش‌ها را به فراز و نشیب دنیا نسبت و به‌جای توبه گفتند: پدران ما نیز گرفتار چنین مصائب و نعمت‌هایی بود‌ند. آنگاه که از عوامل تربیت كمترین بهره‏اى نگرفتند عذاب ناگهانی آنان را فراگرفت.

آیات زیر نیز به گونه‌ای دیگر بیانگر این حقیقت‌اند:

﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ٭ فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَلكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما كانُوا یَعْمَلُونَ٭ فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ٭ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾.[3]

آیا می‌توان از آیات یادشدۀ سورۀ اعراف چنین دریافت که حوادث طبیعی، ناشی از بی‌ایمانی و عملکرد نادرست مردم است و نه فراز و نشیب‌های طبیعی دنیا؟

توجه به نکته‌ای مهم این برداشت را دست‌کم در کلیتش نااستوار می‌سازد. آیات پیشین در سورۀ اعراف از مجازات‌های شدید مجرمان و طاغیان که به‌صورت سیل و طوفان و صاعقه و صیحۀ‏ آسمانى و زلزله‏هاى وحشتناک بود سخن می‌گوید. اما در آیات مورد بحث این مجازات‌ها واكنش اعمال آنهاست.[4]

لذا آیاتْ بیانگر سنت الهی برای تکذیب‌کنندگان انبیاست[5] و نزول بلایای زمینی و آسمانی بر آنان عذاب استیصال بوده است، و پیش‌تر گفتیم که عذاب استیصال شرایطی خاص دارد، ازجمله تکذیب پس از اتمام حجت. بنابراین، نمی‌توان مفاد این آیات را به همۀ حوادث طبیعی تعمیم داد.

عباراتی از آیات مورد بحث مطلب فوق را تأیید می‌کند:

﴿ما أَرْسَلْنا فی‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا﴾ که بر ارسال پیامبر در این نوع مجازات‌ها تصریح دارد.

﴿لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ﴾ که عنصر تکذیب را پیش از مجازات بیان می‌دارد.

﴿لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ﴾ که دلایل روشن انبیا را یادآور می‌شود.

نیز عبارت ﴿فَما كانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ﴾. به‌علاوه، اسم اشاره در جملۀ ﴿تِلْكَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَیْكَ مِنْ أَنْبائِها﴾ اشاره به اقوامی دارد که با عذاب استیصال از بین رفتند و در آیات پیشین یاد آمده است.

با این حال، پیام این آیات خاص اقوام پیشین نیست بلکه پیامی عمومى و دائمى است، زیرا طبق سنت الهى افراد بى‏ایمان و فاسد دچار انواع گرفتاری‌ها در زندگى دنیا می‌شوند،[6] از فقر و بیماری و ناامنی گرفته تا مشکلات روانی و نابسامانی‌های زیست‌محیطی.

عباراتی چون ﴿فَلا یَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ﴾ و ﴿أَ وَلَمْ یَهْدِ لِلَّذینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ﴾ شاهد این مدعاست که هیچ ملتی از پیامدهای گناهانش در امان نیست.

بااینکه عقوبت گناهان منحصر به ناگواری حوادث طبیعی نیست، اما وقوع حوادث مذکور در این آیات پیوند روشنی با عذاب استیصال دارد. در واقع، پدیده‌ای مانند سیل یا زلزله دست‌کم دو حالت[7] دارد:

  1. عذاب استیصال است. در این صورت، پیش از وقوع پدیده مؤمنان از منطقۀ عذاب خارج می‌شوند و نوع عذاب و شدت و فراگیری آن همه‌کس و همه‌چیز را درهم می‌کوبد، مانند طوفان نوح و تندباد عاد و صاعقۀ ثمود.
  2. حادثۀ طبیعی است. در این صورت، مؤمنان نیز در کنار کافران گرفتار آسیب و خسارت می‌شوند، هرچند چه‌بسا برای برخی مفسدان جنبۀ عقوبت گناه داشته باشد. عباراتی مانند ﴿لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ﴾ حالت دوم را در اینجا منتفی می‌سازد.

بنابراین آنچه از برخی متون دینی همچون آیه فوق به دست می‌آید، آن است که گناه می‌تواند با شرایطی زمینه بلا و آسیب‌های طبیعی را فراهم آورد ولی این چنین نیست که هر گناهی چنین باشد یا هر کدام از بلایای طبیعی ناشی از گناه باشند.

______________________________________

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)

پیمایش به بالا