پرسش

حوادث و مصیبت‌ها؛ تقدیر یا عقوبت؟

در قرآن کریم، از طرفی سبب بلایا و مصیبت‌ها انسان معرفی شده است ﴿وَما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ وَیَعْفُوا عَنْ كَثیر(شوری 30) و از طرف دیگر، همه مصیبت‌ها امری مقدر دانسته شده است. ﴿ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلا فی‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسیر٭ لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ(حدید 22 و 23) این دو نگاه چگونه با یکدیگر قابل جمع است؟

چکیده پاسخ
مصیبت در این جهان بخشی از زندگی بشر بوده است. از اینرو قرآن کریم نیز به مسئله بلایا و حوادث توجه داشته و آموزه‌هایی پیرامون آن برای بشر به ارمغان آورده است. این مسئله و به طور خاص پرسش فوق از چند جهت قابل بررسی است: نخست آنکه آیا این دوگانگی در تعبیر نشان از …

حوادث و مصیبت‌ها؛ تقدیر یا عقوبت؟ ادامه »

پاسخ کامل

مصیبت در این جهان بخشی از زندگی بشر بوده است. از اینرو قرآن کریم نیز به مسئله بلایا و حوادث توجه داشته و آموزه‌هایی پیرامون آن برای بشر به ارمغان آورده است.

این مسئله و به طور خاص پرسش فوق از چند جهت قابل بررسی است:

نخست آنکه آیا این دوگانگی در تعبیر نشان از تناقض‌گویی و تعارض در قرآن است؟!

دیگر آنکه در نهایت آیا عملکرد انسان در بروز بلایا و مصیبت‌ها اثرگذار است یا نه؟ به عبارت دیگر آیا بایستی عامل حوادث را تنها خدا دانست و به نوعی جبرگرایی باورمند شد یا سبب آن‌ها، عملکرد انسان است؟

دیدگاه مفسران درباره حوادث و مصیبت‌هاحوادث و مصیبت‌ها؛ تقدیر یا عقوبت؟

مفسران در تفسیر این دو دسته از آیات نگرش‌های متفاوتی دارند:

طبق گزارش فخر رازی، برخی جبرگرایان به آیاتی توجه داشته‌اند که حوادث را از جانب خداوند دانسته و نقش انسان را در آن نادیده گرفته‌اند؛ در نتیجه آیاتی که در آن عامل مصیبت انسان دانسته شده است، را بر دسته دیگر که آن‌ها را مقدرشده می‌داند حمل کرده‌اند.

در مقابل اختیار‌گرایان نیز با چنین رویکردی به سراغ آیات رفته‌اند ولی آیات تقدیر مصیبت را به سود دسته دیگر تأویل برده‌اند.[1]

در مقابل برخی مفسران نیز معتقدند این دو دسته از آیات همدیگر را تفسیر می‌کنند. آن دسته از آیاتی که مصیبت را مقدر شده می‌داند (اعم ا زجانی و مالی) ناظر به برخی از مصیبت‌ها است.

در این مصیبت‌ها، انسان نقشی ندارد و در نظام تکوین توسط خداوند مقدر شده است و دیگر آیاتی که انسان را منشأ مصیبت‌ها و بلایا می‌داند، ناظر به ظلم‌ها و جنگ‌هایی است که منجر به مصیبت‌ها و رنج‌هایی برای بشر شده است. ﴿ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلكِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ﴾.[2]

نمونه این رویکرد را در تفسیر دیگر آیات می‌توان مشاهده کرد. آنجا که قرآن با تکیه بر درک عقلی و قرینه عقلانی از کلمه «یدالله» استفاده می‌کند در حالی که مقصود از آن امری دیگری است.

اینجا نیز قرآن کریم در هر آیه مطلبی را بیان فرموده است ولی در فهم و تفسیر آن بر دیگر آیات نیز تکیه کرده است به گونه‌ای که هر کدام از این آیات ناظر به یک موضوع است و در کنار یکدیگر بایستی تفسیر شوند.[3]

بر این اساس به تعبیر برخی مفسران حصری که از این آیات استفاده می‌شود، حصر اضافی است نه حصر حقیقی.

یعنی چنین نیست که همه مصیبت‌ها تنها و تنها از جانب خدا باشد و انسان هیچ نقشی در آن نداشته باشد و چنین هم نیست که همه آن‌ها ناشی از عملکرد انسان باشد؛ بلکه برخی، از قبیل بلایای طبیعی است که انسان در آن دخالت ندارد و برخی دیگر از قبیل ظلم و جنایت‌های خود انسان است.[4]

تحلیل علامه طباطبایی درباره مصیبت‌ها

علامه طباطبایی مبتنی بر نظریه امر بین الامرین معتقد است انسان و رفتارهایش در بروز برخی حوادث در این جهان اثرگذار است.

در عین حال رویکرد قرآن چنان نیست که گویی تنها آدمی است که در بروز این حوادث موثر است بلکه جهان و حوادث آن اسبابی که تمامی آن‌ها در نظام علت و معلولی جهان قرار می‌گیرند.

در حقیقت خداوند نظامی مبتنی بر علیت بنیان نهاده است که همه پدیده‌ها مبتنی بر اسباب مشخص شده خودشان بروز می‌کنند. از اینرو در عین حال که اسباب طبیعی و نیز اختیار انسان در بروز حوادث و بلایا اثرگذارند، همگی در ذیل اراده خداوند می‌باشند.[5]

علامه در تحلیلی دیگر باور دارد که رابطه طولی اراده و اختیار انسان مسئله‌ای است که قرآن بدان توجه می‌دهد و در عین حال با توجه دادن به آن سعی در اصلاح رذائل اخلاقی آدمیان دارد.

قرآن به انسان یادآوری می‌کند که در عین حال که عملکرد او در بروز حوادث موثر است ولی این مهم نباید باعث شود تا انسان خود را مستقل بپندارد. نباید گمان کند که همه اسباب و وسائل از جانب اوست بلکه باید توجه کند که همه اسباب طبیعی و نیز اراده او در امتداد قضا و قدر الهی است.

اگر کسی بگوید: سیری یا گرسنگی مقدر شده است و خوردن تأثیری ندارد اشتباهی واضح است، زیرا سیری زمانی محقق می‌شود که فعل اختیاری خوردن که یکی از اجزای علت آن است تحقق یابد.

بنابراین، انسان نمی‌تواند اختیار را که مدار زندگی دنیوی است بی‌اثر بداند. از اینرو توجه به قضا و قدر موجب می‌شود تا به سبب از دست دادن نعمت‌ها بسیار اندوهگین نباشد و به دست آوردن نعمت‌ها نیز نباید او را بیش از حد شادمان گرداند.

برای نمونه، آیات 22 و 23 حدید و 11 تغابن به شادمانی و ترک تأسف فرامی‌خواند، زیرا حوادث مستند به قضاوقدر است. بنابراین، مؤمنی که زمام امور را به دست خدا می‌داند نه تأسف می‌خورد و نه سرخوش می‌شود. [6]

با تدبر در این حقیقت قرآنی فهمیده می‌شود که قرآن برای اصلاح اموری اخلاقی به قضای محتوم و لوح محفوظ استناد می‌کند؛ نه آنکه عنصر اختیار انسانی را ابطال کند.

اساساً قرآن به آن دسته از افعال و ملکات که استناد آنها به قضاوقدر موجب ابطال عنصر اختیار آدمی می‌شود نه‌تنها استناد نمی‌کند بلکه به‌شدت رد می‌کند: ﴿وَإِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَاللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ﴾.[7]

جمع‌بندی

بر اساس آنچه گفته شد، آشکار می‌شود که در عین حال که همه امورات در امتداد اراده الهی است، ولی در بخشی از آن‌ها انسان به عنوان جزئی از علت‌ها اثرگذار است. ﴿وَما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ وَیَعْفُوا عَنْ كَثیر﴾.[8] در بخشی دیگر از حوادث، انسان نقشی ندارد بلکه عوامل طبیعی در آن نقش‌آفرین هستند.

در بخش نخست آدمی نمی‌تواند به بهانۀ تقدیر، از مسئولیت شانه خالی کند و به رفتار ناشایستش ادامه دهد. در این حوادث باور فرد به تغییرپذیری و حتی سرزنش خود در حد متعارف می‌تواند تأثیر مثبت بر اصلاح رفتارش داشته باشد.

لذا در آموزه‌های دینی به نقش عملکرد انسان در مصیبت‌ها توجه داده شده است. برای نمونه، امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمود: «من بات علی سطح غیر محجر فأصابه شیء فلا یلومنّ إلّا نفسه؛[9] کسی که در پشت‌بام بی‌حفاظ بخوابد و دچار حادثه‌ شود جز خود را سرزنش نکند».

بدیهی است این‌گونه حوادث با تدبیر و احتیاط قابل‌پیشگیری‌اند و نمی‌توان به بهانۀ تقدیر به استقبالشان رفت.

برخی از این روایات به نقش عملکرد منفی والدین در تولد فرزند معیوب و مجنون اشاره دارند، یعنی حتی برخی موارد که فرد چه‌بسا تقدیر الهی را عامل تعیین‌کننده بداند عبارت «فقط خود را ملامت کند» این پندار را رد می‌کند.

در بخش دوم نیز بر باور به تقدیر امور، مؤمنان را برمی‌انگیزد تا در مصائب خارج از اختیار آنان آرامش روحی و اعتدال داشته باشند و نه افسوس مصائب را بخورند و نه در رویدادهای خوشایند بیش‌ازحد شادمان شوند.

بر این اساس مصیبت‌ها هم می‌توانند جنبه عقوبت داشته باشند و هم جنبه آزمایش و هم می‌توانند حوادثی طبیعی باشند که ناشی از عملکرد انسان نیستند. از اینرو قرآن کریم در این زیمنه نه دچار تناقض‌گویی و تعارض است و نه اندیشه‌های جبرگرایانه را تأیید می‌کند.

_____________________________________

با اقتباس از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)

پیمایش به بالا