چرا حق طلاق به دست مرد است و زن باید تابع مرد باشد؟
حق طلاق از جمله حقوق اختصاصی مردان در نظام حقوقی خانواده در اسلام است.
پیش از هر چیز باید توجه داشت که همه احکام اسلامی بر اساس فوائدی و منافعی که برای زندگی انسان دارند، بر عهده آدمیان قرار داده شده است. hگرچه بشر فوائد برخی از دستورات دینی را نداند یا برای فهمیدن آنها نیاز به گذر زمان دارد ولی گاهی فلسفه و فایده برخی احکام قابل شناخت و پیشبینی است.
خانواده در اسلام
خانواده مهمترین نهاد جامعه انسانی است و هر جامعهای برای رسیدن به رشد و بالندگی باید این نهاد را حفظ کرده و در راستای ارتقای آن تلاش کند.
در خانواده است که افراد میتوانند رفتارهای خود را اصلاح کنند و در کنار آن به تربیت افرادی بپردازند که برای جامعه و انسانیت مفید هستند. از اینرو تأکید اسلام بر حفظ کانون خانواده به قدری است که شایسته است تمامی مشکلات و چالشهای خانوادگی را تحمل کرد تا نهاد خانواده حفظ شود.
رسول اکرم(ص) میفرماید: «هیچ چیز در پیشگاه خدا، محبوبتر از خانهای که با ازدواج آباد شده، نیست. هیچ چیز در پیشگاه خدا، منفورتر از خانهای که در اسلام به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست»[1]
بر این اساس، حفظ خانواده یک اصل در نظام قوانین اسلام است و جدایی زن و شوهر از یکدیگر که منجر به فروپاشی خانواده میباشد، آخرین مرحله زندگی مشترک خواهد بود. بدین جهت طلاق به عنوان مبغوضترین حلال نزد خداوند معرفی شده است.[2]
از اینرو نظام اسلام در قوانین خود تلاش میکند تا طلاق را به حداقل رسانده و خانواده را حفظ کند. اگر طلاق تسهیل و آسانیاب باشد، عملا هر خانوادهای به راحتی در معرض تخریب و فروپاشی خواهد بود.
حق طلاق
آشکار است که خانواده همواره روزهای خوشی را تجربه نمیکند بلکه گاهی دچار فرازها و فرودها، مشکلات و دشواریهایی میشود که منجر به فشار روانی، فکری و… به افراد خانواده میشود. در این شرایط نیاز اساسی خانواده به مدیریت هوشمندانه برای گذرکردن از بحرانهاست.
در این شرایط زنان به خاطر لطافت و حساسیت وجودیشان (که از نعمتهای الهی به بشریت است) ممکن است طاقت مقابله با این مشکلات را نداشته باشند و لطافت آنها منجر به شکنندگی آنها شود
نتیجه این امر آن است که برای رهایی از بحرانها و فشارهای روانی و فکری زندگی مشترک، تصمیم به طلاق و فروپاشی خانواده گیرند و افراد را دچار آسیبهایی جبرانناپذیر مثل بزهکاری، افسردگی و … کنند که امروزه در افراد جداشده از خانواده به وضوح دیده میشود.
اسلام در این شرایط برای اینکه احساسات زنان منجر به فروپاشی خانواده نشود، حق طلاق را از آنان سلب کرده و تنها در اختیار مردان گذاشته است تا مردان به خاطر روحیه خویش و توانمندی در مدیریت بحرانها زندگی مشترک را به سلامتی از چالشها و بحرانهایش عبور دهند و در نهایت نیز کانون خانواده را حفظ کنند.
از اینروست که عموم مردان کمتر و دیرتر از همسرانشان تصمیم به جدایی میگیرند (البته استثنائات نیز وجود دارد)
به عبارت دیگر اسلام برای آنکه خانواده حفظ شود و لطافت زنانه منجر به شکستن زندگی نشود، از روشی استفاده میکند که در باغبانی نیز مورد توجه است.
برای حفظ گلهای زیبا و لطیف، گاهی تکه چوبی سخت و خشک یا قطعهای فلزی را در کنارش قرار میدهند تا از شکستن گل جلوگیری کند؛ حتی اگر در ابتدای امر، برای گل بسته شدن به یک تکه چوب یا فلز سخت باشد ولی در ادامه فواید بسیاری نصیب آن گل میشود؛ از جمله اینکه دیرتر پژمرده و نابود میگردد.
طلاق و مسائل مالی
افزون بر این، باید توجه داشت که طلاق در عموم موارد، بار مالی بر مردان تحمیل میکند و برای زنان منافع اقتصادی دارد؛ چراکه مردان موظف به پرداخت مهریه، نفقه و … هستند.
بدین جهت اگر حق طلاق در اختیار زن باشد، چه بسا زن به راحتی اقدام به جدایی کند و خانواده را دچار فروپاشی کند؛ لذا حق طلاق در اختیار مردان گذاشته شده است تا حداقل بر اساس معادلات مالی و اقتصادی، به راحتی خانواده را دچار فروپاشی نکنند.
البته مهریه و نفقه و… حق زنان است که پرداخت آن وابسته به طلاق نیست بلکه حتی اگر طلاقی هم صورت نگیرد، این حقوق بایستی به زنان پرداخت شود؛ ولی به صورت طبیعی و طبق آنچه تاکنون در واقعیت میدانی خانوادهها رخ میدهد، مباحث مالی ابزاری مهم برای جلوگیری از فروپاشی خانواده است.
به عبارت دیگر هرچند مهریه و نفقه بایستی از ابتدا پرداخت شود ولی این مسلم است که زن چون دارای منافع مالی است، راحتتر تن به جدایی و طلاق خواهد داد تا مرد که بایستی به تعهدات مالی خود عمل کند.
طلاق حاکمیتی
آنچه تاکنون گفته شد مربوط به زن و شوهری است که رویکردی منصفانه در زندگی دارند و در تلاش هستند خانواده خویش را به صورت هوشمندانه و عاقلانه اداره کنند؛ لذا حق طلاق به مردان سپرده شده است.
با این حال اگر شوهری به همسر خود ظلم کند یا زندگی با او منجر به تهدید جانی برای زن شود یا … (البته تشخیص این امور به دست حاکم شرعی و دادگاه است) زن میتواند با مراجعه به دادگاه خود را از این شوهر جدا کند و در این صورت دیگر حق طلاق منحصراً برای شوهر نخواهد بود.