پرسش

تناقض قرآن در منشأ رنج، مصیبت و بدی‌ها!

در آیه 78 سوره نساء منشأ مصیت‌ها و مشکلات، خدا معرفی شده است ولی در آیه بعدی یعنی آیه 79 سوره نساء منشأ آن‌ها انسان دانسته شده است؟ آیا این تناقض گویی نیست؟ آیا این نشان از ناسازگاری قرآن ندارد؟

چکیده پاسخ
این آیه در واقع در امتداد مسئله امر بین الامرین معنا می‌یابد. در امر بین الامرین توضیح داده می شود که همه افعال و امورات تحت اراده الهی است ولی در عین حال این امر منجر به انکار اختیار نمیشود. در حقیقت انسان افعالی انجام می‌دهد که با وصف اختیار در امتداد اراده الهی است. در این آیات نیز به این مهم اشاره شده است که منشأ مصیبت بشر، برخی رفتارهای بشر است ولی در عین حال تمام این‌ها تحت اراده الهی می‌باشد.
پاسخ کامل

تناقض قرآن یا تناقضات قرآنی به مواردی از آیات گفته می‌شود که در نگاه اولیه با یکدیگر ناسازگارند. از جمله این موارد، آیات مربوط به منشأ رنج و مصیبت است که در پرسش فوق اشاره شده است.

در رفع ناسازگاری ظاهری این دو آیه چند وجه بیان شده است:

 

تفاوت جنبه مثبت و منفی رنج، مصیبت و سیئهتناقضات قرآن ؛ منشأ رنج، مصیبت و سیئه

یک. هر سیئه جنبۀ مثبت و منفی دارد. از بعد مثبتش به خدا منسوب است و از بعد منفی‌اش- که سیئه بودن آن با نظر به همین بعد است- به خود فرد. برای مثال، فردی که با اسلحه بى‏گناهى را می‌کشد مرتكب سیئه‏اى شده است.

در فرایند قتل عواملی چون توان و مهارت انسان، قدرت اسلحه و استفاده از فرصت مناسب جنبه‌های مثبت قضیه‌اند، زیرا همۀ آنها در جای خود سودمندند. اما جنبۀ منفى قضیه آنجاست كه تمام این عوامل در جای خود به‌کار نروند و به جای دفع شر ظالم یا حیوان درنده، انسان بى‏گناهى هدف قرار گیرد. همین جنبۀ منفى، این فرایند را به سیئه بدل می‌کند.

بنابراین، در آیۀ اول علت انتساب همۀ حسنات و سیئات به خدا آن است که منابع قدرت، حتى قدرت‏هایى كه از آن سوء‌استفاده مى‏شود، اوست.

در آیۀ دوم نیز انتساب سیئات به مردم اشاره به جنبه‏هاى منفى و سوء‌استفاده از مواهب و قدرت‌هاى خدادادى دارد. این مورد به آن می‌ماند که پدرى براى ساخت خانه، سرمایه‏اى به فرزندش بدهد ولى او آن را در راه تبهكارى یا راه‌اندازی مركز فساد به‌كار اندازد. بی‌تردید، او در اصل سرمایه مدیون پدر است، ولى سوء‌استفاده مستند به خود اوست.[1]

در روایتی از امام رضا (ع) مطلبی همسو با تفسیر اول آمده است:

«قال اللّه: یا ابن آدم بمشیّتی كنت أنت الذی تشاء لنفسك ما تشاء وبقوّتی أدّیت إلی فرائضی وبنعمتی قویت علـى معصیتــی جعلتك سمیعاً بصیراً قویّاً، ما أصــابك من حسنــة فمن اللّه وما أصابك من سیئة فمن نفسك وذاك أنا أولى بحسناتــك منــك وأنـت أولى بسیّئاتك منّی وذاك أنّی لا أسأل عمّا أفعل وهم یسألون؛[2]

خداوند فرمود: ای فرزند آدم، به مشیت من است که تو آنچه می‌خواهی برای خود اراده می‌کنی و با قدرت من فرائضت را ادا می‌کنی و با نعمت من بر انجام گناه قدرت یافتی. تو را شنوا و بینا و نیرومند قرار دادم. آنچه از نیكى به تو رسد از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد از سوى خود توست، زیرا من به حسنات تو از خودت سزاوارترم و تو به بدی‌هایت از من سزاوارتر، چه من از آنچه انجام می‌دهم بازخواست نمی‌شوم و آنان [در برابر خدا] بازخواست خواهند شد».

این تحلیل مبتنی‌بر توحید ناب قرآنی است که در عین استناد همۀ امور به پروردگار نافی نقش و مسئولیت آدمی نیز نمی‌باشد. افعال و امور زمانی متصف به حسنه و سیئه‌اند که با کمال نوعی یا سعادت فردی لحاظ شوند.

بنابراین، حسن و قبح دو وصف نسبی‌اند. لذا هرگاه زلزله و سیل ویرانگر دامنگیر گروهی شود برای آنان سیئه و برای دشمنانشان حسنه است. نیز خوردن غذا اگر از مال خود فرد باشد حسن، و اگر از مال غیر بی‌اذن او باشد سیئه است.

از دیدگاه قرآن همۀ اشیا مخلوق خداوندند و هر مخلـوق نیز بهــره‌ای از حســن دارد: ﴿الَّذی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَه﴾.[3]

بنابرایــن، هر نعمتی در وجود خود حسنه است و به خدا منسوب است، و هر بلایی سیئه است ولی برحسب نسبتی که بین موجودات مخلوق هست به خدا نسبت داده می‌شود، اگرچه در مقایسه با شیء دیگر سیئه است.

لذا قرآن سیئه را از جهت سیئه بودن به انسان نسبت می‌دهد: ﴿ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك﴾؛[4]‏ ﴿وَما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُم‏﴾.[5]

سیئه بودن شیء به دلیل ناسازگاری آن با چیزی است که برایش زیان‌بار است. «ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ» بدین معناست که این امر برای انسان سیئه است، زیرا سازگار با طبع و هدف او نیست، اگرچه حسنه باشد، و او با سوء‌اختیارش آن را به‌سوی خود می‌کشد.

 

مسئله امر بین امرینعلم الهی و افعال انسان؛ مسئله ای در جبر و اختیار

دو. چه‌بسا آیۀ شریفه اشاره به مسئلۀ امر بین امرین داشته باشد، زیرا همۀ رفتارهای ما از یک نظر مربوط به خدایند، زیرا او به ما قدرت و اختیار داده است. ولى از نظر دیگر، اعمال ما به ما نسبت دارد، زیرا عامل تعیین كنندۀ عمل ارادۀ ماست و ما در برابر اعمال خود مسئولیت داریم.

بنابراین، آیۀ اول اشاره به فاعلیت خداوند نسبت به همه‌چیز دارد، و آیۀ دوم به فاعلیت انسان و اراده و اختیار او اشاره می‌کند.[6]

 

تفسیرهای دیگر از مسئله رنج، مصیبت و سیئه

سه. تفسیر دیگر این دو آیه که در برخی روایات به آن اشاره می‌شود[7] عبارت است از اینکه منظور از سیئه کیفر گناهان است. بی‌گمان، این كیفرها از خداست، ولى چون نتیجۀ اعمال بندگان است به آنها نسبت داده مى‏شود و گاه به خدا.[8]

 

تناقض قرآن!!

در جمع‌بندی این مسئله باید گفت: نسبت دادن حسنه و سیئه به خداوند در آیۀ اول مقتضای توحید ربوبی است[9] و نسبت سیئه به انسان مقتضای نقش و مسببیت آدمی در ایجاد مصائب و مشکلات برای خود براساس اصل اختیار. از اینرو در آیات پیش گفته تناقضی نیست.

در این آیه تمام حسنات و سیئات با تعبیر «عند» به خداوند نسبت داده شده است، چه تمام پدیده‌های هستی از اراده و خواست او سرچشمه می‌گیرد: ﴿ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ﴾؛[10] ﴿وَما أَصابَكُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنین‏﴾؛[11] ﴿قُلْ لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا﴾.[12]

ولی در آیۀ دوم باتوجه‌به واژۀ «مِن» حسنات از ناحیۀ خدا و سیئات از ناحیۀ انسان دانسته شده است. گویا «مِن» در اینجا در معنای «نشویه» است، یعنی منشأ نعمت‌ها خدا و فیض مطلق اوست و منشأ مصائب و مشکلات انسان و عملکرد ناصواب اوست: ﴿وَما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُم‏﴾؛[13] ﴿فَاعْلَمْ أَنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ﴾.[14]

بنابراین، تفسیر اول و سوم قابل‌جمع و پذیرفتنی‌اند و تفسیر دوم نتیجۀ تفسیر نخست است.

گفتنی است به ‌نظر می‌رسد، مراد از «من نفسك» در جانب مصیبت غیر خداست، خواه خود مصیبت‌زده باشد، مانند گناهکار یا خطاکاری که مسبب نزول بلاست، یا فردی دیگر که به هر حال، غیر خداست، مانند آن که در راه خدا و به دست طاغیان و ظالمان گرفتار بلا می‌شود، و نیز معصومان، اگرچه بلا برایشان باعث تکامل روحی و معنوی است.[15]

امام صادق (ع) فرمود: «سئل رسول اللّه (ص) من أشدّ الناس بلاءً فی الدنیا؟ فقال: النبیّون ثمّ الأمثل فالأمثل ویبتلى المؤمن بعد على قدر إیمانه وحسن أعماله…؛[16] از پیامبر(ص) سؤال شد: چه کسی در دنیا بلائش شدیدتر است؟ فرمود: پیامبران، و سپس به‌ترتیب کسانی که در اوج کمال‌اند. مؤمن به قدر ایمان و نیک‌رفتاری‌اش امتحان می‌شود».

بر اساس این توضیحات قرآن فاقد تناقض است و گمان تناقض نسبت به آن پنداری ناروا است.

________________________________________

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)

پیمایش به بالا