گناه نخستین و فداشدن حضرت عیسی (ع) از پرسشهایی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول ساخته است بلکه تا حدودی در نگاه برخی از عموم مردم نیز به عنوان یک اصل پذیرفته شده است.
اسلام این انگاره را نمیپذیرد
باید دانست اساس این مطلب از مسیحیت است و اسلام این انگاره را نمیپذیرد. توضیح آنکه:
در اعتقادات مسیحیت عیسی(ع) خود را فدای مردم کرد و ازاینرو، «فادی» نامیده شد. به زعم مسیحیان آدم(ع) با خوردن از شجرۀ نهیشده گناهکار شد و این گناه دامن ذریه و نسل او را گرفت. عقوبت گناه نیز عقاب اخروی و هلاکت ابدی است و راه خلاصی از آن وجود ندارد، درحالیکه خداوند عادل و مهربان است.
بدینترتیب، مشکل پیچیدهای پدید آمد، چه اگر خدا آدم و ذریهاش را به دلیل گناهشان عقوبت کند، با رحمتش که انسان را برای آن آفریده است منافات دارد، و اگر آنان را عفو کند، با عدالتش ناسازگار است، زیرا براساس عدل باید گناهکار را عقوبت کند و نیکوکار را پاداش دهد.
این مشکل به برکت مسیح(ع) برطرف شد، بدینگونه که او بهعنوان پسر خدا و خود خدا در رَحِم یکی از ذریۀ آدم یعنی مریم بتول حلول کرد و مانند انسانی که از مادر متولد میشود از او زاده شد.
او هم انسان کاملی بود، زیرا پسر انسان بود، و هم خدای کاملی، زیرا پسر خدا بود و پسر خدا خود خداست و معصوم از گناه. مسیح پس از زندگی کوتاه بین مردم و انس با آنان سرانجام به بدترین شکل به قتل رسید و خود را فدا کرد تا مردم را از عذاب آخرت و هلاکت ابدی برهاند و کفارۀ گناهان مؤمنان بلکه همۀ جهانیان باشد. بدینسان، مسیحیت مسئلۀ صلیب و فدا را اساس دعوت خود نهاد، چنانکه قرآن توحید را اساس دعوت اسلامی قرار داد.
ناسازگاری انگاره گناه نخستین با اصل عدم مواخذه در برابر عملکرد دیگران
بسیاری از محققان مسلمان و غیر آنان موضوع فدا را از ابعاد گوناگون بررسی و نقد کردهاند. آنچه مدنظر ماست ناسازگاری این عقیده با اصل عدممسئولیت و مؤاخذۀ فرد در برابر عملکرد دیگران و عذاب نشدن به گناه ناکرده است. نکات مهمتر در نقد این اعتقاد بهاختصار عبارتاند از:[1]
یک. به اعتقاد مسیحیان آدم(ع) با خوردن از میوۀ درخت نهیشده معصیت کرد، درحالیکه براساس قرآن این ادعا از دو جهت مردود است:
نخست آنکه نهی آدم(ع) از خوردن میوۀ این درخت نهی ارشادی بود نه مولوی،[2] و ارتکاب نهی ارشادی معصیت و موجب عقاب اخروی نیست. امر و نهی ارشادی با هدف نیل به سود و مصلحت دنیوی یا جلوگیری از زیان فرد صادر میشود بیآنکه مخالف با اوامر شارع باشد و باعث عقاب اخروی گردد، مثل دستورات پزشک یا مشاور.
لذا اگر پیامبر(ص) امر کند که در هوای سرد لباس گرم پوشیده شود نافرمانی از آن صرفاً موجب سرماخوردگی احتمالی یا اذیت شدن از سرمای هوا میشود نه مخالفت با امر مولوی و عقاب اخروی.
باتوجهبه تعابیر داستان حضرت آدم(ع) این نهی ارشادی است و نتیجۀ تخلف از آن خروج از بهشت و ابتلا به رنج: ﴿فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلایُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى٭ إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فیها وَلاتَعْرى٭ وَأَنَّكَ لاتَظْمَؤُا فیها وَلاتَضْحى٭ فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لایَبْلى٭ فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَطَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّة﴾.[3]
ازآنجاکه آدم خلیفۀ خدا و پیامبر او بود نافرمانی از این نهی الهی، افزونبر رنج دنیوی، سقوط از مقام قرب الهی را نیز در پی داشت بیآنکه عذاب اخروی داشته باشد. اما توبۀ آدم باعث شد این پیامد دوم جبران شود و او دوباره به مقام قرب الهی و اصطفایش بازگردد هرچند به آن باغ بزرگ برگردانده نشد: ﴿وَعَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى٭ ثُمَّ اجْتَباه رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَهَدى٭ قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُو﴾؛[4] ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیم﴾.[5]
شایان ذکر است که براساس برخی روایات[6] جنتی که آدم و همسرش در آن ساکن بودند مکانی از نشئۀ همین دنیا و باغ پرنعمت و روحافزای یکی از مناطق سرسبز زمین بوده است نه بهشت موعودی که در آخرت میعاد صالحان است، چه از بهشت موعود کسی را بیرون نبرند و ابلیس را به آن بهشت راهی نیست.
بنابراین، منظور از هبوط و نزول آدم به زمین نزول مقامى است نه مكانى.[7] دوم آنکه آدم(ع) پیامبر و برگزیدۀ خدا بود[8] و قرآن انبیا را از هر گناه معصوم میداند.[9]
قرآن میگوید گناه نخستین بخشیده شده است!
دو. به تصریح قرآن خطای آدم(ع) بخشوده شد و گریبانگیر او و ذریهاش نشد تا نیازمند فدا باشد. قرآن و دیگر کتب آسمانی مملو از نمونههای سنت الهی در عفو خطاکاران است و این بههیچرو با عدالت الهی منافات ندارد.
مسئله فدای حضرت عیسی در مسیحیت با قرآن ناسازگار است
سه. اگر خطای آدم علاوهبر او گریبان نسلش را نیز بگیرد مصداق بارز مؤاخذۀ افراد به خطای دیگران است و با مفاد آیۀ ﴿وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى﴾ تضاد آشکار دارد.
چهار. پیامد همۀ گناهان یکسان نیست و نمیتوان هر گناهی را باعث هلاک ابدی دانست. خوردن میوۀ درخت نهیشده تفاوت زیادی با کفر دارد و نمیتوان عقوبت هردو را یکسان دانست، زیرا با عدل الهی منافات دارد.
پنج. اگر خطای آدم(ع) موجب هلاکت ابدی او و نسلش باشد و راه علاجی جز فدا شدن عیسی(ع) نداشته باشد فایدۀ تشریع دین پیش از او، زمان او و پس از او چیست؟ اگر عقاب اخروی معصیت آدم را حتمی بدانیم، بهطوری که توبه و عمل صالح برای رفع آن سودمند نباشد، ارسال رسل، نزول کتب آسمانی، تشریع شرایع و وعد و وعید بیهوده خواهد بود.
بهعلاوه، تکلیف متوفیان پیش از فدا چیست؟ آیا سرنوشت اولیای الهی مانند ابراهیم و موسی (ع) که پیش از فدا درگذشتند، هلاکت ابدی است؟
بر این اساس انگارهی مسیحیت در مسئله گناه نخستین و فداشدن حضرت مسیح قابل مناقشه جدی است و نمیتوان آن را پذیرفت.
______________________________________________________
برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)