اصول صلح و همزیستی در اسلام
اصول صلح و همزیستی در اسلام یکی از مسائلی است که می‌تواند موضع دین اسلام نسبت به مسائل حقوق بشر را نمایان می‌سازد. خشونت از نگاه اسلام مبتنی‌بر چهار اصل است: کرامت انسانی، اشتراکات توحیدی، اخوت اسلامی و ضرورت دفاعی. این اصول به‌ترتیب در مواجهه با عموم انسان‌ها، در تعامل…

اصول صلح و همزیستی در اسلام

اصول صلح و همزیستی در اسلام یکی از مسائلی است که می‌تواند موضع دین اسلام نسبت به مسائل حقوق بشر را نمایان می‌سازد.

خشونت از نگاه اسلام مبتنی‌بر چهار اصل است: کرامت انسانی، اشتراکات توحیدی، اخوت اسلامی و ضرورت دفاعی. این اصول به‌ترتیب در مواجهه با عموم انسان‌ها، در تعامل با صاحبان ادیان آسمانی، در مورد عموم مسلمانان جهان، و در برابر دشمنان و متجاوزان[1] به‌کار گرفته می‌شود.

اصل اول: کرامت انسانیاصول صلح و همزیستی در اسلام

از نظر قرآن تمام انسان‌ها از کرامت انسانی برخوردارند و تمایزهای آنان در نژاد، جنسیت، ملیت، ثروت و مانند آن تأثیری بر کرامتشان ندارد.

عملکرد مثبت افراد کرامت آنان را نزد خداوند افزایش می‌دهد: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَحَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَفَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا﴾؛[2] ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثى‏ وَجَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ﴾؛[3] ﴿وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾.[4]

تأکید امام‌علی (ع) بر مهرورزی به همۀ انسان‌ها و ازجمله اقلیت‌های دینی [5] نمود عینی این اصل است.

 اصل دوم: اشتراکات توحیدی

قرآن کریم بارها بر اشتراکات توحیدی صاحبان ادیان آسمانی تأکید می‌کند و آن را مایۀ وحدت دین‌مداران می‌شمرد: ﴿قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَبَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَلا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾.[6]

اصل سوم: اخوت اسلامی

از دیدگاه قرآن تمام مسلمانان جهان فارغ از هر تمایز بشری و مذهبی، با یکدیگر برادرند: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَكُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها﴾؛[7] ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾.[8]

اصول صلح و همزیستی در اسلام

این دو آیه پیمان اخوت را بین همۀ مسلمانان یعنی همۀ كسانی كه شهادتین را بر زبان جاری سازند برقرار فرموده است، تا آنجا که درگیری نظامی بین آنان نیز اخوت دینی‌شان را از بین نمی‌برد و دیگر مسلمانان موظف به اقدام سازنده برای پایان دادن به این درگیری‌اند: ﴿وَإِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما﴾.[9]

طبعاً فرد مسلمان اگر به وظایف دینی‌اش عمل نكند فاسق می‌شود و اگر جرمی کند مستحق مجازات است، ولی نه آنكه تكفیر گردد و جان و مال و ناموسش مباح اعلام شود: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً وَلا تَتَّبِعُوا

 خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ﴾.[10]

اصل چهارم: ضرورت دفاع

از نظر قرآن توسل به جنگ ضرورتی دفاعی است که در پی فعلیت یافتن دشمنی و تجاوز اجتناب‌ناپذیر می‌شود. برای استدلال به این مطلب ذکر چند نکته لازم است:

یک. اصالت صلح و زندگی مسالمت‌آمیز

این اصل بنیادین از آیات متعدد به‌دست می‌آید و نشان می‌دهد که جنگ و خشونت، در موارد استثنا و اضطرار رخ می‌دهد، وگرنه اصل بر صلح و آرامش است: ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ﴾.[11]

قرآن در این آیه اعلام می‌کند که در صورت تمایل دشمنان مسلمانان به صلح و زندگی مسالمت‌آمیز، با آنان باید در صلح بود. نیز می‌فرماید: ﴿فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَیْهِمْ سَبیلاً﴾؛[12] ﴿مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَمَنْ أَحْیاها فَكَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً﴾.[13]

دو. مطلوبیت زندگی مسالمت‌آمیز با کافران غیرمحارب براساس عدالت و احسان

آیات زیر چهارچوب تعامل مسالمت‌آمیز مسلمانان با پیروان دیگر ادیان را بیان می‌کنند:

﴿لا یَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ٭ إِنَّما یَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ وَظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ…﴾.[14]

طبق آیۀ اول مسلمانان می‌توانند با كفاری كه با آنان دشمنی نمی‌كنند و آنان را از دیارشان بیرون نمی‌سازند رابطۀ مسالمت‌آمیز توأم با نیكی و عدالت داشته باشند. این آیه نشان می‌دهد كه موضع اسلام با كفار لزوماً «یا قتل یا اسلام» نیست.

در سخن و سیرۀ معصومان (ع) نیز این مهم نمود برجسته دارد. امیرمؤمنان (ع) فرمود: «إنّ النبی (ص) عاد یهودیاً فی مرضه؛[15] پیامبر (ص) از بیماری یهودی عیادت کرد».

امام صادق (ع) فرمود: «وإن جالسك یهودی فأحسن مجالسته؛[16] اگر فردی یهودی همنشینت شد به‌نیکی با او همنشینی کن». حسن مصاحبت امام‌علی (ع) با فردی از اهل‌کتاب زمینۀ ایمان او به اسلام را فراهم آورد.[17]

سه. استثنا بودن جنگ و مقاتله

بررسی آیات جهاد در قرآن کریم که پیش‌تر گذشت بیانگر استثنا بودن حالت جنگ و اختصاص داشتن آن به شرایط ضروری است.

جهاد دفاعی در صورتی است که دشمن مسبب یا آغازگر نبرد باشد. جهاد آزادی‌بخش نیز به‌منظور نجات انسان‌های دربند و مستضعفان از چنگال ستمگران است. بنابراین، عنصر اصلی در تجویز جهاد دشمنی و آغازگری تجاوز و عهدشکنی است.

بدیهی است اقلیت‌های دینی در جامعۀ اسلامی نیز اگر زندگی مسالمت‌آمیز را پذیرا باشند جان و مال آنان بسان مسلمانان حرمت دارد.

بیان کوبندۀ امیرمؤمنان (ع) که هتک حرمت به زن غیرمسلمان را هم‌ردیف هتک حرمت به زن مسلمان شمرد و از شعله‌ور نشدن غیرت دینی در پی این جریان سخت انتقاد فرمود[18] گواه این مطلب است.

بر این اساس، نهی از «ولایت محبت» به کافران صرفاً ازآن‌روست که زمینه‌ساز تأثیرپذیری منفی از آنان، پذیرش مداخله و سلطۀ آنان و تکیه‌گاه قراردادن آنهاست.[19]

بنابراین، دوست داشتن انسان‌ها به دلیل انسان بودنشان حتی اگر کافر باشند نه‌تنها منعی ندارد که نشانۀ انسانیت است، به شرطی که از روی کفر و عقیده سر دشمنی و کینه‌توزی با مسلمانان را نداشته باشند[20] و این محبت زمینۀ سوء‌استفادۀ آنان و مداخله در امور اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را فراهم نیاورد.

 

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول) نوشته دکتر جواد ایروانی

پیمایش به بالا