آزادی عقیده و آزاد اندیشی همواره یکی از از دغدغههای بشریت بوده است. اگرچه کلیسای کاتولیک در قرون وسطا دادگاههای تفتیش عقاید را تشکیل و مبتنی بر آن مجازاتها و جنایتهای هولناکی را ترتیب داد (دورانت ویل، تاریخ تمدن، ج 18، ص 349 و 351 و 360) که منجر به انزوای دین و گرایش شدید به مادیگری (مطهری، علل گرایش به مادیگری، ج1، ص 66 به بعد) شد، لکن در دین اسلام آزاد اندیشی به رسمیت شناخته شده است چراکه اساس دین بر فهم و باور قلبی افراد استوار است.
بدین جهت در آیاتی همچون «لااکراه فی الدین» (بقره 256) و نیز دیگر آیات قرآنی (ق 45 و غاشیه 21 – 22) و روایاتی از امامان معصوم علیهم السلام (صدوق، التوحید ص 341 – 342) بر نفی اکراه در دین تأکید شده است.
با این حال در مقابل این آیات و روایات، آیات متعددی از لزوم قتال با مشرکان در کنار سوء استفاده برخی از گروههای تروریستی منتسب به مسلمانان، زمینه آن را فراهم کرده است تا این گمان ایجاد شود که اسلام با آزادی اندیشه مخالف است.
-
آزادی عقیده در لا اکراه فی الدین
کراهت در مقابل آزادی است. مبتنی بر کاربرد واژه «کره» در بیشتر موارد و نیز مطالعه شأن نزول آیه و همچنین روایات ذیل آیه، نشان از آن دارد که مقصود از این آیه آن است که این آیه اکراه و اجبار در پذیرش دین و عقیده را نفی میکند.
در واقع از آنجا که دین از جنس اعتقاد است و اعتقاد مربوط به «دل» است، اجبار و اکراه در آن راه ندارد. اکراه تنها میتواند در محدوده رفتارها اثرگذار باشد نه باورهای درونی. بر این اساس اکراه و اجبار بر دین، نه ممکن است نه مجاز. (طباطبـايی،المیزان ج،2 ص342 – 343)
-
رابطه آزادی عقیده با آیات قتال (جهاد)
برای بررسی رابطه این آیه با آیات قتال، لازم است آیات جنگ، قتال و جهاد را دسته بنده نموده و سپس به بررسی نسبت هر یک با این آیه پرداخت.
دسته اول
آیاتی که به جهاد و مبارزه تشویق میکند و در صدد بیان شرایط و اهداف جهاد نیستند. مثل (بقره 244 و آل عمران 195)
دسته دوم
آیاتی که دشمنان را سبب آغاز نبرد دانسته و بر جهاد دفاعی تأکید میکند. مثل آیه 39 و 40 سوه حج که اجازه دفاع به مسلمانان میدهد؛ چراکه پیش از آن مسلمین در مکه مأمور به صبر در برابر مشرکان بودند.
برخی از مفاهیم و واژگان این آیه همچون مظلوم واقع شدن مسلمانان و دفاع از حق خود و نیز آنکه دفاع در برابر مستکبرانی است که در صورت مجال یافتن تمامی مراکز عبادت و آثار خداپرستی را نابود میسازند، به بخشی از فلسفه تشریع جهاد در اسلام اشاره میکند.
آیات 190 تا 195 سوره بقره نیز بر جهاد دفاعی تأکید میکند. از دیگر سو آیات 8 و 9 سوره ممتحنه بیانگر آن است که رابطه مسالمتآمیز توأم با نیکی و مبتنی بر عدالت با آن دسته از کفار که با مسلمانان دشمنی ندارند، اشکالی ندارد.
این آیات نشان میدهد که این انگاره که موضع اسلام با کفار لزوما رابطه «یا قتل یا اسلام» نیست.
بر این اساس اندیشه نظامی اسلامی، مبتنی بر رویکردی دفاعی است و آیاتی که به جنگ فراگیر با کفار تمرکز دارد (توبه 36) در برابر جنگ فراگیر مشرکان با مسلمانان است که اقدامی خردمندانه و منطقی است نه خشونتآمیز.
در آیه 217 سوره بقره بیان میشود که کفار تمام تلاش خویش را برای تغییر دین مسلمانان انجام میدادند.
در آیه 75 سوره نساء نیز میتوان مفهوم «جهاد آزادیبخش» را دریافت؛ جهادی که به منظور نجاست انسانهای دربند و مستضعفان از چنگال ستمگران صورت میپذیرد.
با این حال، جهاد ابتدایی بر اساس روایات و نظم عموم فقیهان شیعه، نیازمند اجازه معصوم است و بدون آن مشروعیتی ندارد. (الکافی، ج5، ص 27) بدیهی است وجود این شرط، جلو هرگونه سوء استفاده نظامی را خواهد گرفت. (صدر، اقتصادنا، ص 300)
این در حالی است که در روایتی امام رضا علیه السلام فرمود: «مسلمانان به پيامبر (صلّي االله عليه و آله) گفتند: اي رسول خدا، اگرمردمي را كه بر آنان تسلط يافتهاي به اسلام وادار كنـي، تعـدادمان زيـاد شـده در برابر دشمن تقويت خواهيم شد.
پيامبر (صلّي االله عليه و آله) فرمود: نميخـواهم خداونـد را با انجام بدعتي ملاقات كنم كه دستوري از سوي خـدا در مـورد آن نداشـتهام» (صدوق، التوحید، ص 341 – 342)
دسته سوم
آیه 29 سوره توبه نیز که مربوط به مبارزه با اهل کتاب است، بیانگر آن است که اهل کتاب یا باید مبارزه کنند یا جزیه بپردازند. علت این دوگانه نیز آن است که اهل کتاب نه از نظر ایمان و نه از نظر رفتار، پایبندی محکمی به دستورات دینی نداشتند و عملا حقوق معنوی جامعه اسلامی را نقض میکردند.
بر این اساس هدف از جهاد با اهل کتاب تحمیل عقیده و اجبار دین بر آنها نیست بلکه مقصود، آن است که اهل کتاب در جامعه اسلامی شرایط حضور به عنوان اقلیتی دینی را بپذیرند که پذیرش این مطلب وابسته به تحقق دو امر است: 1) پرداخت جزیه 2) خضوع و تسلیم در برابر مقررات اسلامی
نتیجه
از آنچه گذشت، آشکار است که قتال و جهاد در قرآن کریم مبتنی بر رویکردی دفاعی است و هیچ گاه به معنای اجبار افراد بر پذیرش دین یا تحمیل عقیده نبوده است.
از اینرو مقصود از آیاتی که دستور مطلق (بی قید و شرط) به جهاد با کفار و منافقان دارد، (توبه 123) نیز روشن خواهد شد چراکه این آیات بیشتر جنبه تشویق به جهاد دارند و شرایط، زمینهها و نیز اهداف و علل جهاد را بیان نمیکنند و نمیتوان از آن رویکرد تهاجمی یا دفاعی اسلام یا دیدگاه اسلام نسبت به آزادی عقیده یا اجبار در پذیرش دین را نتیجه گرفت.
برگرفته از مقاله آزادی یا اجبار عقیده در موازنه میان «لا اکراه فی الدین» با آیات قتال؛ نوشته دکتر جواد ایروانی