پرسش

مهر زدن بر قلب کفار و جبر گرایی

معنای مهر زدن بر قلب و جان کفار که در آیات 6 و 7 سوره بقره اشاره شده است (ختم الله علی قلوبهم) به چه معناست؟ آیا این آیه تأییدی بر جبرگرایی نیست؟

چکیده پاسخ
اگرچه در نگاه اول ممکن است از آیات نخستین سورۀ بقره، پندار جبری بودن گمراهی و فقدان اختیار انسان ایجاد شود، اما باید گفت شواهد این آیات و نیز روایات تفسیری به‌روشنی نشان می‌دهد که «مهر زدن بر دل» ویژۀ کفار معاند و اثر وضعی کفر اختیاری آنان است.
پاسخ کامل

اگرچه در نگاه اول ممکن است از آیات نخستین سورۀ بقره، پندار جبری بودن گمراهی و فقدان اختیار انسان ایجاد شود، اما باید گفت شواهد این آیات و نیز روایات تفسیری به‌روشنی نشان می‌دهد که «مهر زدن بر دل» ویژۀ کفار معاند و اثر وضعی کفر اختیاری آنان است.

﴿إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ‌تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ٭ خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَعَلى‏ سَمْعِهِمْ وَعَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ﴾.

[بى‏گمان، برای كسانى كه [به خدا و آیاتش‏] كافر شدند یكسان است [از عذاب‏] بیمشان دهى یا ندهى، آنان ایمان نمى‏آورند. خدا [به كیفر كفرشان‏] بر دل‏ها و گوش‏هایشان مهر [تیره‏بختى‏] زده، و بر چشم‏هایشان پرده‏اى [از تاریكى هست كه فروغ هدایت را نمى‏بینند] و براى آنان عذابى بزرگ است] (1)

نقش کفر اختیاری در مهر زدن بر فلب کفار

مهر زدن بر قلب کفار و جبرگرایی

آیۀ نخست از بی‌تأثیر بودن انذار پیامبر(ص) و ایمان نیاوردن کافران خبر می‌دهد. از نظر تاریخی و نیز دیگر آیات (2) مسلم است که شمار فراوانی از کفار به دعوت پیامبر(ص) ایمان آوردند.

ازاین‌رو، مراد از کفار معاند افراد خاصی‌اند. این‌گونه افراد به گفتۀ علامه طباطبایی بر كفر ثابت‌قدم بودند و در دل‌هایشان انکار رسوخ كرده بود و انذار و عدم‌انذار تأثیری بر آنها نداشت.

بعید نیست كه منظور، سران كفر در مكه باشند كه در برابر اسلام عناد ورزیدند و تا پایان عمر ایمان نیاوردند؛ بنابراین، نمی‌توان عدم‌تأثیر انذار پیامبر(ص) را به همۀ كافران تعمیم داد، وگرنه باب هدایت بسته خواهد شد، درحالی‌كه قرآن خلاف آن را می‌گوید.(3)

لذا مهر زدن بر دل در آیۀ دوم ویژۀ همین افراد است و طبعاً اثر عناد و استکبار آنان. مهر زدن خدا بر دل كافران جنبۀ مجازاتی دارد نه ابتدایی.

مهر زدن بر قلب کفار در روایات

در روایات به این نكته اشاره شده است، چنان‌که امام رضا(ع) می‌فرماید: «الختم هو الطبع على قلوب الكفّار عقوبةً على كفرهم كما قال عزّ وجلّ ﴿بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِكُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً﴾؛ ختم همان مهر زدن بر دل‌های کافران به عقوبت کفرشان است، چنان‌که خداوند فرمود: “بل طبع الله…”». (4)

بدیهی است که نسبت ختم به خداوند- باآنکه اثر کفر اختیاری کافران است- ازآن‌روست که این تأثیر را خدا در اعمال آدمی نهاده و روح و جان او را چنان آفریده است که از رفتارهای اختیاری تأثیر پذیرد، همان‌گونه که خاصیت کشندگی را در مادۀ سمی آفریده است، بی‌آنکه سلب‌کنندۀ اختیار آدمی باشد.

مراتب دوگانه هدایت و گمراهی و ردّ جبر گرایی

علامه طباطبایی دربارۀ آیات نخست سورۀ بقره كه به بیان ویژگی‌های متقیان، كافران و منافقان پرداخته است می‌نویسد:

«از این آیات برمی‌آید كه پرهیزکاران از دو هدایت برخوردارند: هدایت نخست كه به سبب آن به مقام تقوا رسیدند: ﴿هُدىً لِلْمُتَّقین﴾،و هدایت دوم كه خداوند پس از تقوا به آنان كرامت فرمود: ﴿أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ﴾.

در حقیقت، آنان ابتدا از هدایتی برخوردار بودند و به مقتضای آن پایبندی داشتند و درنتیجه، خداوند هدایت دومی نصیبشان گرداند كه به‌واسطۀ آن به این صفات (ایمان به غیب، اقامۀ نماز، انفاق، و…) آراسته شدند.

ازآنجاكه هدایت دوم به سبب قرآن بوده است، هدایت نخستین طبعاً پیش از نزول قرآن و به دلیل سلامت فطرت آنان بوده است.

ازاین‌رو، بین متقیان و بین كفار و منافقان تقابل شكل می‌گیرد، چه خدا دو گروه اخیر را بین دو گمراهی توصیف می‌کند: ضلالت نخست كه موجب بروز اوصاف ناشایست كفر و نفاق است، و ضلالت دوم كه پس از تحقق كفر و نفاق، به آن موصوف می‌گردند.

لذا دربارۀ كفار فرمود: ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَعَلى‏ سَمْعِهِمْ وَعَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ﴾  كه ختم (مهر زدن) را به خود نسبت داد و غشاوه (پرده) را به آنان. دربارۀ منافقان نیز فرمود: ﴿فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً﴾ بیماری را به آنان نسبت داد و افزایش بیماری را به خود». (5)

بر این اساس، این آیات نمی‌تواند نشانه‌ای بر جبرگرایی قلمداد گردد بلکه اختیار انسان در امتداد اراده الهی بوده و در نظام رفتاری انسان و عواقب آن نقش‌آفرین است.

__________________________________

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی (دفتر اول)

 

پیمایش به بالا