پرسش

فلسفه حجاب و عفاف

چرا زنان بایستی حجاب داشته باشند؟ آیا حجاب تنها دستوری دینی است که همه باید به آن پایبند باشند یا آنکه مبتنی بر دلایلی منطقی است؟

چکیده پاسخ
اگرچه حجاب دستوری دینی است ولی دستورات دنی مبتنی بر منطق و ملاک‌هایی است که بخشی از آن‌ها را می‌توان با عقل بشری دریافت. نسبت به حجاب فوائد بیساری بیان شده است که از جمله آن‌ها جلوگیری از افسارگسیختگی جامعه در عرصه جنسی است؛ چراکه غریزه جنسی از قدرتمندترین خواسته‌های انسانی است و کنترل عاقلانه آن می‌تواند فرد و جامعه را به رشد و شکوفایی برساند.
پاسخ کامل

توجه به فلسفه حجاب و پوشش زن در برابر نامحرم از جمله مسائل ضروری است که آدمی را به نتیجه‌گیری صحیح‌تر در مسئله عفاف و حجاب و جایگاه آن در دین نزدیک می‌کند.

 

غریزه جنسی

بی‌تردید، غریزۀ جنسی در انسان قوی‌ترین و نیرومندترین و درعین‌حال، تحریک‌پذیرترین غریزه است و حتی در صورت اشباع نیز به‌سهولت قابلیت تحریک دارد و احساس نیاز را در فرد ایجاد می‌کند.

به تعبیر شهید مطهری در کتاب «مسئله حجاب» برخی از نیازها در آدمی، محدود و سطحی است مانند خوردن و خوابیدن که پس از رفع نیاز، رغبت انسان هم به آن از بین می‌رود و حتی ممکن است به تنفر و انزجار مبدل گردد.

با این حال برخی از نیازها عمیق و اشباع‌ناشدنی است مانند پول‌پرستی و جاه‌طلبی. حال، غریزۀ جنسی دو جنبه دارد: از نظر حرارت جسمی از نوع اول، و از نظر تمایل روحی از نوع دوم است.

درحقیقت، تنوع‌طلبی و عطش روحی که با تحریک‌کردن آن ایجاد یا تشدید می‌شود و «هوس» – و نه نیاز – نام می‌گیرد، ارضاشدنی و سیری‌پذیر نیست. (1)

از سوی دیگر، قدرت این غریزه در مردان به‌مراتب بیش از زنان است و از سوی مقابل، جاذبه‌های طبیعی و زینت‌های مصنوعی زنان زمینۀ مساعدی برای تحریک این غریزه به‌وجود می‌آورد. ازاین‌رو، به زنان دستور داده می‌شود تا از عرضۀ جاذبه‌ها و زیبایی‌های خود در برابر دید مردان نامحرم خودداری کنند و حدی از پوشش را رعایت نمایند. به مردان نیز دستور داده می‌شود نگاهشان را کنترل کنند.

 

حجاب؛ راهکاری برای حفظ عفت

بنابراین، به‌اختصار می‌توان گفت که فلسفۀ اصلی حجاب حفظ عفّت عمومی و صیانت از فضای معنوی جامعه و تحریک‌نشدن افراد به شهوت‌ها و هوس‌هاست؛ چراکه جلوه‌گری و نمایش جاذبه‌ها زمینۀ مساعدی برای فساد اخلاقی و جنسی فراهم می‌آورد و آرامش روحی بینندگان و به‌ویژه جوانان را سلب می‌کند.

روشن است كه به دلیل وجود میل طبیعی افراد به جنس مخالف، این موضوع هیچ‌گاه حالت طبیعی و بی‌اثر به خود نمی‌گیرد و برداشتن مرزهای حجاب به كاستن آثار نامطلوب آن نمی‌انجامد.

 

فلسفه حجاب و عفت در قرآن و روایات

قرآن كریم ذیل برخی از آیات حجاب و عفاف، به‌زیبایی و ایجاز به این نكته اشاره فرموده است:

فلسفه حجاب و عفاف

 

  • ﴿ذلِكَ أَزْكی‏ لَهُم﴾؛ (این برای آنان پاکیزه‌تر است) (2)
  • ﴿ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ﴾؛ (این برای قلب‌های شما و قلب‌های آنان پاکیزه‌تر است) (3)
  • ﴿ذلِکَ أَدْنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤذَیْن﴾. (ین [پوشش‏] به اینكه [به عفت و پاكدامنى‏] شناخته شوند نزدیک‏تر است و درنتیجه، [از سوى اهل فسق و فجور] آزار نخواهند دید) (4)

 

می‌بینیم که آیات مذکور فلسفۀ پوشش را در نکات زیر خلاصه می‌کنند: پاکی دل، آرامش روح و روان، و مصون‌ماندن زن از تعرض مردان هوس‌باز و فاسد.

در روایات نیز به این نكته اشاره شده است: «امام رضا (ع) فرمود: نگاه‌کردن به موهای زنان شوهردار و دیگر زنان حرام شد؛ چراکه این کار موجب تحریک مردان است و تحریک نیز زمینه‌ساز فساد است.» (5)

از سوی دیگر، قرآن کریم از نزدیک‌شدن به زنا و فحشا نهی فرموده است: ﴿وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً﴾. (و نزدیک زنا نشوید كه كارى بسیار زشت و راهى بد است) (6)

نکتۀ قابل‌توجه آن است که آیه نمی‌فرماید «زنا نكنید» بلكه مى‌فرماید به این عمل شرم‏آور «نزدیک نشوید». این تعبیر افزون‌بر تأكیدى كه در عمق آن نسبت به خود این عمل نهفته دارد، اشاره‌ای لطیف به این نکته است كه آلودگى به زنا غالباً ناشی از مقدماتى است كه انسان را به‌تدریج به زنا نزدیک مى‏كند.

این مقدمات عبارت‌اند از: برهنگى و بى‌حجابى، چشم‏چرانى، صحنه‌های وسوسه‌انگیز فیلم‌ها و رسانه‌ها و تبلیغات و تحریکات کانون‌های فساد.

حال، جامعه یا باید به تمامی پیامدها و عواقب ناگوار اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی رواج آلودگی زنا و فحشا را روا شمارد یا اینکه از همان ابتدا مانع زمینه‌های بروز و گسترش آن گردد و پایبند حجاب و عفاف شود.

عواقبی همچون فقدان عفت و غیرت و حیا، فروپاشی نظام خانواده، تولد فرزندان بی‌هویت و مشکلات حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و روانی گریبانگیر آنان، شیوع بیماری‌ها و آسیب‌های جسمی و…

براین‌اساس، حكم حجاب حكمی تعبدی نیست که فلسفه و علت تشریع آن پنهان باشد بلکه فلسفه و هدف مشخصی دارد.  ازاین‌روست که قرآن كریم حجاب را برای پیرزنانی كه جاذبه‌های جنسی ندارند الزامی نمی‌داند:

﴿وَالْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی‏ لا یَرْجُونَ نِكاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾؛ (و بر زنان ازكارافتاده‏اى كه امید ازدواج ندارند، گناهى نیست كه حجاب خود را كنار بگذارند، درصورتى‌كه با زیور و آرایش خویش قصد خودآرایى نداشته باشند، و پاكدامنى براى آنان بهتر است) (7)

براساسِ این آیه، زنان مسنی که براثرِ کهولت سن، دیگر امیدی به ازدواج ندارند و گذشتِ روزگار، غبار پیری را چنان بر روی آنان نشانده که طراوت و زیبایی‌شان را زیر خود پنهان نموده است، الزامی به رعایت حد واجب حجاب و پوشش ندارن

البته مشروط بر آنکه با آرایش و استفاده از زیور و زینت مصنوعی، تبرج نکنند؛ چه در این صورت چه‌بسا جاذبۀ جنسی رخ نماید و آثار منفی تبرج آنان نیز بسان زنان جوان و باطراوت تحقق یابد، هرچند براساسِ عبارت پایانی آیه، در صورت عدم‌تبرج نیز رعایت حجاب کامل برای آنان بهتر است.

_______________________________

برگرفته از کتاب «حجاب اجباری؛ آری یا نه»

 

پیمایش به بالا