آیا حجاب شرعی و دینی که در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است، همان پوشش کنونی یعنی چادر است یا نه؟
اگرچه حجاب بدون چادر نیز محقق میشود ولی چنین پوششی مهمترین ابزاری است که میتوان حجاب و عفاف را نهادینه سازد. در آیات قرآن نیز به این مسئله تحت عنوان جلباب اشاره شده است:
﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن﴾. (1)
در این آیه باتوجهبه واژۀ «جلباب» و فعلها و گزارههای مربوط به آن میتوان بخشی از چهارچوب قرآنی حدود پوشش و به طور خاص «چادر» را مشخص کرد تا در پرتو آن جایگاه آن و تأثیر آن در حجاب و عفاف را دریافت. (برای لزوم پوشش سر در قرآن اینجا را مطالعه کنید)
جلباب در لغت: چادر
واژۀ «جلباب» از ریشۀ «جلب» به گفتۀ ابنفارس دو معنای اصلی دارد: الف. آوردن [=انتقال] چیزی از جایی به جای دیگر؛ ب. چیزی كه شیء دیگر را میپوشاند. (2) بنابراین، جلباب نوعی پوشش است.
بهطورکلی، در تعیین مصداق آن سه دیدگاه وجود دارد: «قمیص: پیراهن»، (3) «ملحفه: چادر» و «الخمار: روسری». (4) جوهری در صحاح گاهی آن را ملحفه دانسته و گاهی چادر (که معادل عربی آن شوذر است). (5)
در تفاسیر نیز همین معانی بیان شده است. برخی آن را «پوششی که تمام بدن را میپوشاند» (6) معنا کردهاند، برخی آن را نوعی روسری دانستهاند که سر و صورت زن را میپوشاند، (7) و برخی نیز آن را پوششی بزرگتر از خمار (روسری) و کوچکتر از ردا (پوشش کامل) میدانند که افزونبر سر، سینۀ زن را دربرمیگیرد.
حسن مصطفوی واژهشناس قرآن، بر این باور است که مراد از این لفظ به معنای چیزی است که بدن و لباس را با هم میپوشاند؛ چادر و ملحفه و ردائی است که تمام بدن زن را می پوشاند و روی لباسها پوشیده میشود.
جلباب و چادر در آیه
بااینحال، دو شاهد وجود دارد که مفهوم «چادر» (یا پوششی بزرگتر از مقنعه و کوچکتر از چادر) در این آیه را تأیید میكند.
نخست سیاق آیه است؛ چه در این آیه به زنان باایمان دستور داده میشود که جلبابهایشان را به خود نزدیک سازند و بهاصطلاح جمعوجورش كنند: ﴿یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ﴾.
روشن است كه این معنا، با «چادر» سازگاری بیشتری دارد تا پیراهن و خمار؛ چراکه پیراهن بهطور معمول، قوارۀ تن فرد است و روسری نیز به سر بسته میشود و درنتیجه، جمعوجور کردن آنها مفهوم روشنی ندارد.
دومین شاهد روایات است، ازجمله روایتی دربارۀ حضرت زهرا (س) که از آن، تفاوت خمار و جلباب فهمیده میشود: «…لاثت خمارها علی رأسها واشتملت بجلبابها…؛ روسری به سركشید و چادر بر خود پیچید.» (8)
از اینکه در این روایت، پیش از جلباب، کلمۀ خمار و بر سرگذاشتن آن ذکر شده است برمیآید که جلباب غیر از خمار است. پس نمیتوان جلباب را به معنای روسری دانست. ضمن آنکه فعل «اشتملت: بر خود پیچید» مفهوم «پیراهن» را از کلمۀ جلباب بعید میسازد؛ چراکه بهطور معمول، برای پیراهن «لبس» بهکار میرود و نه «اشتمل».
بنابراین، میتوان برداشت نمود که کاربرد واژۀ جلباب، در مفهوم چادر غلبه دارد.
در حدیثی دیگر آمده است: فردی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «زنان سالخورده كدام بخش از لباس خود را میتوانند بردارند؟ فرمود: الجلباب إلّا أن تكون أمة فلیس علیها جناح أن تضع خمارها؛ جلباب مگر اینكه كنیز باشد كه در این صورت میتواند روسری خود را بردارد.» (9)
روشن است كه اگر جلباب به معنای روسری میبود، این استثنا معنا نداشت. نیز از عایشه نقل است: «فخمرت وجهی بجلبابی؛ پس صورتم را با جلباب خود پوشاندم.»
تمام این قرائن نشان از آن دارد که جلباب در این آیه به معنای چادر یا پوششی مثل آن است که کارکرد اصلی آن حفظ عفت زن است.
در واقع دستور آیه به نزدیک کردن جلباب به خود (یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ) نشان از آن دارد که زنان باید از جلباب برای پوشش و حفظ عفت استفاده نمایند؛ برخلاف حالاتی که استفاده از چادر صرفا جنبه تشریفاتی داشته و با رهاسازی چادر، عملا پوشش و حفظ عفت محقق نمیشود.
_________________________________________________
برگرفته از کتاب «حجاب اجباری؛ آری یا نه»