عصمت انبیاء یکی از مباحث کلامی تفسیری است. اینکه پیامبر اسلام (ص) مصون و معصوم از گناه است مورد اتفاق و پذیرش همه مسلمانان است.
با این حال برخی آیات همچون آیه 55 سوره غافر که در آن سخن از گناه پیامبر (ص) و استغفار برای آن مطرح کرده است، با این اندیشه در تعارض باشد. «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ»
دیدگاه مفسران در باره استغفار پیامبر (ص) و مسئله عصمت
مترجمان در ترجمه این آیات گاه آن را به استغار بر گناه امت[1] و گاه استغفار برای زدودن زنگار و کدورت قلب[2] ترجمه کردهاند. برخی هم آن را سنتگذاری برای دیگران و اطاعت تعبدی از امر خدا دانستهاند.
البته طبرسی میگوید اگر کسی صدور گناه صغیره از خدا را جایز بداند، این آیه را بر گناهان صغیره حمل میکند ولی کسی از مفسران این دیدگاه را نپذیرفته است و تنها به عنوان یک فرض آن را در نظر گرفتهاند.
برخی نیز آن را به گناهان پیامبر (ص) پیش از مبعوث شدن آن حضرت به رسالت تفسیر کردهاند؛ یعنی خداوند امر کرده تا پیامبر هرگاه که به یاد گناهان پیش از نبوت افتد، بابت آنها استغفار کند.
فخر رازی نیز ترک اولی (کاری که ترک آن گناه نیست بلکه ترک آن تنها نیکو نیست) را به عنوان یک احتمال مطرح ساخته است.[3] برخی نیز باور دارند که مقصود آیه آن است که پیامبر (ص) برای گناهان و جفایی که دیگران در حق پیامبر داشتهاند، استغفار کند.
نقد و بررسی درباره تفاسیر مربوط به آیه 55 سوره غافر
عمده این تفاسیر با معنای ظاهری آیه سازگار نیست.
تفسیر به ترک اولی (ترک کاری که نیکوتر و برتر است) نیز نادرست است زیرا کمترین شناخت نسبت به پیامبر اسلام (ص) باعث میشود که امکان ترک اولی را نیز در حق او روا ندانیم.
کسی ترک اولی میکند که میل و خواست نفسانی او موجب شده باشد تا کار برتر را ترک کند در حالی که پیامبر (ص) در تمام عمر رسالتش چیزی رامطابق میل و هوای نفس انجام نداده بود.
افزون بر این، تصویری که از ترک اولی در بسیاری از مثالها و توضیحات ارائه میشود، ترک برترین کار در امور فردی است در حالی که قرآن کتابی آسمانی است که دستورات و گزارههایش جنبه اجتماعی دارند.
اگر هم ترک اولی پیامبر (ص) در امور اجتماعی باشد، پس دیگر منعی وجود ندارد که در این مسائل گناهی از او سر نزند.
تفسیر دیگری نیز که دستور به استغار کردن پیامبر (ص) را آموزشی برای امت میدانست، به تنهایی مشکلی ندارد؛ همانند آیاتی که به پیامبر (ص) دستور میدهد که اگر والدین تو به پیری رسیدند، به آنها اُف نگو، در حالی که والدین پیامبر (ص) سالها پیشتر از دنیا رفتهبودند. از اینرو این آیه بیتشر برای آموزش به امت پیامبر است نه خود پیامبر (ص).
بر این اساس میتوان آیات استغافر را نیز آموزشی برای امت پیامبر (ص) دانست ولی این تفسیر هم قابل مناقشه است زیرا در بحث والدین، از نظر عقلی نمیتوان آن را به دستوری برای پیامبر (ص) تفسیر کرد ولی در این آیات که دستور به استغار از گناهان داده شده است، نشانهای وجود ندارد که نتوان آن را برای پیامبر (ص) در نظر گرفت.
برخی نیز معتقد بودند که مقصود از گناه در این آیه، رفتارهایی است که هرچند گناه یا ترک اولی محسوب نمیشوند ولی در مقام بندگی و عبودیت، فرد آنها را گناه به شمار میآرود. این تفسیر در واقع مبتنی بر این رویکرد است که خوبیهای انسانهای معمولی برای انسانهای والا و شایسته، گناه است.
بعضی مفسران نیز باور دارند که دستور به استغفار کردن برای تداوم عصمت و توانایی یافتن بر صبر بیشتر است. لکن این تفاسیر با فضای آیات پیشین و نیز معنای ظاهری آیه سازگاری ندارد چراکه در این آیه سخن از استغارِ از گناه مطرح شده است نه مطلق استغفار.
استغفار از خطورات ذهنی و ناامیدی از نصرت الهی
لکن از تأمل در مضمون این آیات چنین به دست می آید که این آیه مربوط به فضای درگیری با کفار است.
در واقع خدای متعال همواره به پیامبرانش و مومنان به آنها در مواجهه با منکران و مخالفان و دشمنانشان وعده نصرت میدهد. پیامبر (ص) و امت ایشان نزی از این قاعده مستثنی نبوده و نیتسند.
با تأخیر و طولانی شدن یاری خدا از یک سو و شاریط سخت پیامب (ص)و مسلمانان در زیر فشار و آزار مشرکان مکه از سوی دیگر، طاقت از کف مومنانا و احیانان از پیامبر ربوده میشد. تردیدی نیست که پیامبر هم بشری است از جنس سایر مردمان و جسم پیامبر نیز توان و طاقتی محدود دارد. درد و رنج جسم پیامبر نیز گاه موجب تألم و ناراحتی روح آن حضرت میگردد.
مشاهده آزارهای روحی و جسمی و رنج و شکنجه پیامبر ص و اندک مومنانا تازه مسلمان از سوی مشرکان، روح پیامبر را به شدت آزرده و عمناک میساخت. وعدههای الهی به قدر ایمان و معرفت و ظرفیت بزرگ پیامبر در روح آن حضرت کارگر میافتاد و تحمل ایشان را در مرتبه ای غیر قابل مقایسه با دیگر مومنان قرار میداد.
با این همه احتمالا بر اثر فشارها و آزارهای توانسوز مشرکان نسبت به پیامبر و تازه مسلمانان به طور طبیعی و ناخودآگاه و به مقتضای بشر بودن ایشان، خطوراتی نسبت به طولانی شدن تحقق وعده و یاری خدا در ذهن آن حضرت نقش میبست به طوری که نسبت به آینده دین و وضعیت مسلمانان احساس نگرانی میکرد.
در واقع در این آیات همانگونه که پیامبر دیگران را توصیه به صبر کرده و وعده نصرت میدهد، خداوند نیز نبی خود را به نصرت وعده داده و دستور میدهد که از این خطورات استغفار کند و آنها را به ذهن خود راه ندهد.
این تفسیر با سیاق و فضای آیه سازگار تر از دیگر تفاسیر است.
_______________________________________
برگرفته از مقاله «نقد دیدگاه های مفسران در مورد استغفار پیامبر از گناه در آیه 55 غافر»