پلورالیسم؛ راهی برای گفتگو یا راهی برای بستن گفتگو؟
پلورالیسم یا کثرت‌گرایی دینی، به عنوان رویکردی که به پذیرش و تحمل تنوع عقاید و باورها تاکید دارد، در ظاهر، فضایی برای گفتگو و تعامل بیشتر میان افراد جامعه فراهم می‌کند. اما این پرسش مطرح است که آیا این رویکرد، در بلندمدت نیز چنین تاثیری دارد؟ آیا پلورالیسم واقعاً باب…
علی انصاری بایگی (سردبیر)

پلورالیسم؛ راهی برای گفتگو یا راهی برای بستن گفتگو؟

پلورالیسم یا کثرت‌گرایی دینی، به عنوان رویکردی که به پذیرش و تحمل تنوع عقاید و باورها تاکید دارد، در ظاهر، فضایی برای گفتگو و تعامل بیشتر میان افراد جامعه فراهم می‌کند. اما این پرسش مطرح است که آیا این رویکرد، در بلندمدت نیز چنین تاثیری دارد؟ آیا پلورالیسم واقعاً باب گفتگو را باز می‌کند یا در نهایت به انسداد آن منجر می‌شود؟

چیستی پلورالیسمپلورالیسم؛ راهی برای گفتگو یا راهی برای بستن گفتگو؟

پلورالیسم، یا کثرت‌گرایی دینی، به عنوان یکی از مفاهیم بنیادین در فلسفه دین و مطالعات اجتماعی، به معنای پذیرش تنوع و گوناگونی عقاید و باورها است. این رویکرد اذعان دارد که حقیقت ممکن است در بیش از یک فکر یا نظام فکری یافت شود و هیچ باوری نمی‌تواند ادعای فهم تمام حقیقت را داشته باشد. این دیدگاه به دنبال ایجاد فضایی است که در آن تمام باورها و اندیشه‌ها بتوانند در کنار یکدیگر وجود داشته باشند و از یکدیگر یاد بگیرند.

پلورالیسم در تقابل با انحصارگرایی است. انحصارگرایان حقیقت را درانحصار خود می‌دانند و به نوعی جزم‌گرایی باور دارند. حصرگرایان فقط خود را بر حق و دیگران را غلط می‌بینند. اگرچه این رویکرد برای اهالی تحقیق خوب است و نشان از اعتماد به تحقیقات و استواری آن‌هاست ولی نباید این رویکرد مانع فهم دیگران شود. چه بسا دیگران نیز از حقیقت بهره داشته باشند.

پلورالیسم اولیه یک رویکرد اجتماعی سیاسی بود ولی به مرور به اندیشه‌ای فلسفی تبدیل شد. یکی از اصلی‌ترین مزایای پلورالیسم اولیه، تشویق به تساهل و همزیستی مسالمت‌آمیز در جوامع چندفرهنگی است. در دنیایی که با تنوع فرهنگی و گستره اندیشه‌ها مواجه است، پلورالیسم می‌تواند راهی برای کاهش تنش‌ها و تقویت احترام متقابل باشد. این رویکرد به افراد اجازه می‌دهد تا با باز بودن ذهن، به بررسی عقاید دیگر بپردازند و از این طریق، به درک عمیق‌تر و کامل‌تری از دیگران برسند.

پس از مدتی پلورالیسم اولیه به پلورالیسم فلسفی و ثانویه تبدیل شد و معتقد بود اساساً همه ادیان و اندیشه‌ها درست می‌گویند! البته قرائت‌های متعددی از پلورالیسم فلسفی و دینی وجود دارد که باید در جای خودش به آن بپردازیم بخشی از قرائت‌های پلورالیسم به «همه حق انگاری» منجر شد

پلورالیسم فلسفی و انکار حقیقت

با وجود مزایای متعدد پلورالیسم اولیه، ولی پلورالیسم فلسفی و دینی به معنای «همه حق انگاری» با چالش‌ها و نقدهای جدی مواجه است. یکی از مهم‌ترین نقدها این است که پذیرش همزمان چندین حقیقت می‌تواند منجر به شک گرایی و نسبی گرایی افراطی شود. وقتی بگوییم همه حق می‌گویند معنایش آن است که اساساً یا حقیقت نسبی است یا اینکه اصلا حقیقتی وجود ندارد.

نتیجه نسبی گرایی نیز فاجعه معرفتی یا حداقل فاجعه اخلاقی است زیرا اگر تمام حقیقت را نسبی بدانیم در مسائل اخلاقی دچار نوعی سردرگمی یا بی‌تفاوتی می‌شویم و اصلا ارزش معنا نخواهد یافت. هر کسی هر کاری ممکن است برای او ارزش باشد! به من و شما هیچ ربطی ندارد!

هر کسی ممکن است رفتار نابهنجاری را انجام دهد و با پنهان شدن در آغوش پلورالیسم رفتار غیراخلاقی خودش را ضد اخلاقی نداند. به عبارت دیگر با همین ادبیات، هرگونه دزدیدن و چاپیدن و استعمار و غارت می‌تواند خوب باشد!

پلورالیسم و بستن راه گفتگوپلورالیسم؛ راهی برای گفتگو یا راهی برای بستن گفتگو؟

دیگر آسیب پلورالیسم دینی یا کثرت گرایی فلسفی بستن راه گفتگو است. شاید از این عبارت تعجب کنید! چگونه ممکن است پلورالیسم که راهی برای گشودن مسیر گفتگو و به رسمیت شناختن دیگری است، منجر به بستن راه گفتگو شود؟!

در واقع پلورالیسم در عمل با چالش‌هایی همراه است که می‌تواند به انسداد گفتگو منجر شود. یکی از این چالش‌ها، ایجاد نوعی بی‌تفاوتی نسبت به حقیقت است. وقتی هیچ حقیقتی معنا نداشته باشد یا هرعقیده‌ای به عنوان حقیقت پذیرفته شود، انگیزه‌ای برای جستجوی حقیقت باقی نمی‌ماند.

در چنین شرایطی، اساساً دلیلی برای گفتگو باقی نمی‌ماند زیرا گفتگو تنها یک ابزار برای رسیدن به حقیقت است؛ به ویژه که اگر طرف مقابل شما یک پلورالیست تمام عیار باشد! هر سخنی که بگویید، با این جمله مواجه می‌شوید:

شما درست می‌گویید! ولی هر کسی یک عقیده‌ای دارد!

این یعنی آنچه تا الان گفته‌اید حتی اگر منطقی هم باشد، قابل قبول نیست.

در این شرایط است که افراد دچار تردید و سردرگمی می‌شوند و در نهایت به جای رشد فکری و اخلاقی، به نوعی بی‌تفاوتی و عدم تعهد روی آورند. این انسداد گفتگوی درونی، رشد شخصی و اجتماعی را با مشکل مواجه می‌کند. اینجاست که بایستی مراقب ترویج پلورالیسم باشیم. پلورالیسم اجتماعی می‌تواند تعامل و همزیستی مسالمت آمیز را فراهم آورد ولی پلورالیسم فلسفی نمی‌تواند.

شما می‌توانید در همین پایگاه مطالعه کنید :«پلورالیسم جان هیک؛ از تئوری تا نقد»

پیمایش به بالا