مسئله نسبت جاودانگی عذاب با عدالت الهی از جمله مسائلی است که مورد توجه افراد مختلف بهویژه اندیشمندان بوده است؛ چراکه قرآن کریم از گناهانی یاد میکند که با راتکاب آن، تمام اعمال نیک انسان از بین رفته و باعث تباهی و کیفری بیپایان میشود. در طور تاریخ همواره افرادی با خستگاههای مختلف در این مسئله دچار تردید بودهاند؛ چراکه گاه آن را با عدالت خداوند منافی دانستهاند و گاهی آن را در تضاد با رحمتش پنداشته و گاهی نیز تنها آن را بعید دانستهاند.
بر این اساس پرسشهایی به شرح ذیل به وجود آمده است:
- چه تناسبی میان اعمال دنیوی محدود و کیفرهای اخروی بیپایان آنها وجود دارد؟
- سهمگین بودن مجازاتهای اخروی مانند خلو در آتش چگونه با عدالت و رحمت خداوند سازگار است؟
- چه دیدگاههایی میان اندیشمندان اسلامی برای وجود تناسب میان اعمال دنیایی و پیامدهای اخروی آنها وجود دارد و ملاک صحت و اتقان آنها کدام است؟
در پاسخ به این پرسشها چندین دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اول) انکار جاودانگی عذاب
برخی بر آنند که این مجازاتها مقطعی است و پس از آنکه به میزان عملشان، عذاب را چشیدند، در جهنم مشمول فضل و رحمت حق شده و دیگر آتش را احساس نمیکنند بلکه عذاب برایشان گوارا میشود. مبتنی بر این نگاه، رحمانیت و رحیمیت خداوند مانع از عذاب ابدی فرد است.
دیدگاه دوم) تنافی جاودانگی عذاب با رحمت الهی
برخی نیز در مقام ردّ نظریه معتزله و مبتنی بر برخی آموزههای دینی باور دارد که عذاب باری خداوند نفع یا ضرری ندارد در نتیجه از آنجا که خداوند به بندگانش مهربان است، عذابهای اخروی جاودانه نخواهند بود.
لکن این دو دیدگاه با صریح آیات قرآن ناسازگار است چراکه در آیاتی همچون مائده: 37، انفطار: 16، نساء: 121، بقره: 39 و 81 و 217 و 257 و… به خلود و جاودانگی در عذاب اشاره دارد. علاوه بر اینکه اگر عذاب به گوارایی تبدیل گردد، تهدید آیات قرآن نسبت به برخی کفار بیمعنا خواهد بود.
دیدگاه سوم) جاودانگی عذاب، ناشی از ملکات رسوخ کرده و همیشگی گناهکاران
برخی نیز باور دارند که خداوند در آیات مختلفی بیان داشته است که برخی مجرمان اگر به دنیا بازگردند، همان عمل را تکرار میکنند (انعام: 28)
از نگاه قرآن پژوهان این آیات نشان میدهد که مشرکان، ملکات رذیلهای را کسب کردهاند که حتی اگر بازهم به دنیا بازگردند بازهم مبتنی بر آن ملکات، به گناه و شرک رو میآورند و از حق غافل میشوند. (المیزان، ج7، ص 54 – 55)
در واقع میتوان یکی از علتهای سهمگین بودن مجازاتهای اخروی همچون خلود در آتش را این دانست که چون بدکاران آنچنان دارای استکبار و رذائل نفسانی هستند که حتی در صورت بازگشت به دنیا نیز دوباره همان اعمال را مرتکب شده و گناهان پیشین خود را تکرار میکنند، بدیهی است که چنین کسانی اگر در دنیا جاودانه هم زندگی کنند، هرگز نگرشها، باورها و خصلتهای اخلاقی و رفتاری خود را تغییر نخواهند داد و همین استمرار منش و رفتار، علت استمرار ابدی عذابهایشان خواهد بود.
از همینرو مستحق چنین عواقب هولناک و دهشتناکی هستند.
دیدگاه چهارم) عذاب چیزی جز حضور خود عمل نیست
دیگر دیدگاه در مسئله خلود، مبتنی بر مسئله تجسم اعمال است. از منظر قرآن کریم، میان عمل و جزای آن در آخرت عینیت و اتحاد مطرح است یعنی کیفر اخروی چیزی غیر از صورت آخرتی همان عمل نیست همانگونه که اعمال نیست خودشان به صورتی دلپذیر مجسم میشود. (المیزان، ج3، ص 156)
شاهد بر این مدعا آیاتی همچون آیات بیان کننده حضور عمل در قیامت (آل عمران: 30، کهف : 49، توبه: 34 و 45 و نساء: 10) و روایاتی با این مضمون است.
بر این اساس، رابطه میان گناهان انسان در دنیا با مجازاتهای اخروی، رابطهای قراردادی از نوع قوانین موضوعه بشری برای مجازات مجرمان نیست بلکه میان گناهان و مجازات آنها در آخریت اتحاد و عینیت وجودی مطرح است.
از اینرو هیچ تضاد و ضلمی بین معاصر و کیفر آنها نیست. همچنین عینیت عمل و مجازات آن، در راستای عدالت الهی است نه در تضاد با آن چراکه عادلانهتر از این نیست که عین عمل کسی مزد عملش باشد.
برگرفته از مقاله «تبیین عقلانی تناسب جرم و مجازات اخروی و نسبت آن با عدالت و رحمت خداوند» نوشته محمد طاهری در نشریه پاسخ