مسلمان شدن ایرانیان
فتح ایران و مسائل پیرامون آن همواره از جمله اموری است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. به همین دلیل، مسائل مختلفی پیرامون آن مطرح میگردد که هر یک را میتوان به صورت مستقل بررسی و مطالعه کرد. از جمله مسائل پیرامون فتح ایران، آن است که آیا ایرانیان به صورت اجباری مسلمان شدند؟! به عبارت دیگر وقتی ایران توسط مسلمانان فتح شد، زور و شمشیر باعث مسلمان شدن ایرانیان شد یا اینکه مردم ایران بر دین خویش باقی ماندند یا اینکه با اختیار خود اسلام آوردند؟
دین ایرانیان پس از فتح ایران
پیش از بررسی مسئله دین ایرانیان باید به نکتهای اساسی توجه کرد. هنگامی که از اسلام اجباری یا اختیاری سخن گفته میشود، منظور برایند کلی ایرانیان است. اینکه ممکن است یک نفر یا یک گروه به صورت اجباری یا اختیاری مسلمان شده باشند، مورد نظر نیست؛ بلکه منظور آن است که برایند کلی آن است که ایرانیان با ترس از شمشیر و با زور مسلمانان، اسلام آوردند یا آنکه با اختیار خودشان مسلمان شدند؟
با وجود آنکه گاه از برخی افراد میشنوید که ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شدند، ولی به نظر چنین نمیآید. در واقع آموزههای دینی و برخی گزارشهای تاریخی نشان میدهد ایرانیان به زور مسلمان نشدند بلکه تا مدتها پس از فتح ایران زرتشتی بودهاند.
قرآن و زندگی مسالمت آمیز با دیگر ادیان
در اندیشه اسلامی وحدت و زندگی مسالمتآمیز با اهالی دیگر ادیان الهی از آموزههای قرآنی است. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران 64) بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.
مسلمانان با اهالی دیگر ادیان الهی زندگی مسالمت آمیزی داشتند. از اینرو بعید است که با زرتشتیان نیز رفتار ناخوشایندی داشته باشند. از اینرو برخی نویسندگان نگاشتهاند:«تودههاى مردم نه تنها در خود در برابر جهانبينى و ايدئولوژى ضد تبعيض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمىكردند، بلكه درست در آرمان آن همان چيزى را مىيافتند كه قرنها به بهاى آه و اشک و خون خريدار و جاننثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس مىكردند»[1]
دلیل دیگر برای اینکه ایرانیان به زور و اجبار مسلمان نشدهاند آن است که اگر آنها با اجبار مسلمان شده باشند، پس نباید هیچ آتشکده و هیچ معبدی را باقی میگذاشتند؛ این در حالی است که تا اواخر دوره عباسیان، آتشکدههای مختلف در عراق، فارس، کرمان، سیستان و خراسان و… باقی و برپا بوده است.[2]
بر این اساس، برخی متفکران معتقدند اساساً ایرانیان در زمان فتح و پس از آن مسلمان نشدهاند بلکه پس از سده دهم هجری است که میتوان گفت اکثریت ایرانیان مسلمان شدهاند.[3]
هدف از فتح ایران
گفته شد که ایرانیان با اجبار و زور و در زمان فتح مسلمان نشدند بلکه پس از آن و به آرامی به اسلام رو آوردند. بر این اساس، مطهری تاریخپژوه و نویسنده شیعی، بر این باور است که مسئله فتح ایران در صدر اسلام، مبارزه با ایرانیان به خاطر دین آنها نبوده است؛ بلکه تنها مواجههای با حکومت ساسانیان بوده است. در این مواجهه، هنگامی که آیین و باورهای اسلامی به ایرانیان رسید، آنها به آرامی رو به اسلام آوردند چراکه با مشاهده جامعه اسلامی بدون طبقات، وجود آزادی مذهبی و زندگی مسالمتآمیز با اهالی دیگر ادیان و… به اسلام رو آوردند.[4]
اسلام ایرانیان در آیینه صلحنامهها
افزون بر آنچه گفته شد، یکی از شواهد و قرائنی که نشان از اجباری نبودن اسلام ایرانیان دارد. صلحنامههایی است که در آن دین ایرانیان پذیرفته شده است. بنابر گزارشهای تاریخی، در مناطق فتحشد توسط مسلمانان، پیمان صلحی میان ساكنان آنجا با مسلمانان منعقد میشد. مفاد این توافقها شامل آن بود که ایرانیان چون از اهلكتاب هستند با تعهد شرایط ذمه[5] جان و مالشان در امان است.
برای مثال، در فتح اصفهان فرمانده مسلمانان با حاكم اصفهان مصالحهای منعقد كرد كه طی آن شرایط جزیه پذیرفته شد، بیآنكه تحمیل عقیده صورت پذیرد.[6] نظیر این رویداد با اهل ری نیز گزارش شده است.[7]
در فتح قومس (نواحی دامغان) پیمان صلحی بسته شد كه مسلمانان امنیت آنجا را تأمین کنند و در مقابل، ساكنان آنجا به شرایط اهلذمه مانند پرداخت جزیه به مقدار توان و خیرخواهی برای مسلمانان متعهد باشند.[8] در فتح گرگان نیز مصالحهنامهای با همین مضمون تنظیم شد: «ولهم الأمان علی أنفسهم وأموالهم ومللهم وشرایعهم».[9] آنها بر جان و مال و دین و آیین خود در امان هستند.
بنابراین، مسلمانان به دین و آیین ایرانیان كاری نداشتند و در پی تحمیل عقیدۀ خود بر آنان نبودند. همین عبارت در عهدنامه با حاكم آذربایجان نیز آمده است.[10] در پیمان با مردم تفلیس نیز قید شده بود که در صورت عمل آنان به شرایط اهلذمه مسلمانان متعهدند علاوهبر تضمین امنیت آنان در برابر دشمن مراكز عبادت آنها را به رسمیت بشناسند و آنان در امان باشند: «بالأمان علی أنفسكم وأموالكم وصوامعكم وبیعكم وصلواتكم».[11] حتی در عهدنامه با حاكم طبرستان آمده بود كه در صورت عمل به پیمان، مسلمانان بدون اجازه حق ورود به طبرستان را ندارند.[12]
افزونبر اینها، طبق مستندات تاریخی اصولاً جمعیت و توان نظامی مسلمانان در حدی نبود كه بتوانند با نیروی قهر و غلبه بر ایرانیان پیروز گردند. برای نمونه، در نبرد قادسیه سپاهیان یزدگرد یكصدوبیست یا دویستهزار نفر و سپاهیان مسلمان سی و چندهزار نفر بودند.[13] ازاینرو، پیروزی مسلمانان را باید در عواملی دیگر جست، چنانکه یكی از نویسندگان معاصر میگوید: سقوط دولت ساسانی به دست عرب انجام شد ولی نه به سبب قدرت عرب بلکه به دلیل ضعف و فسادی که بر دولت ساسانی غلبه کرده بود.
در حقیقت، مقارن هجوم عرب ایران از پای درآمده بود، ضعف و فساد در همۀ ارکان کشور راه یافته و دولت ساسانی روی به نکبت و ذلت نهاده بود.[14]
جاذبههای اسلام برای ایرانیان
در واقع اسلام آوردن ایرانیان به خاطر جذابیتهایی بود که در اسلام مشاهده کردند. بخشی از این جذابیتها را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
مبارزه با تبعیض طبقاتی: اسلام با تاکید بر برابری همه انسانها در برابر خدا، به نیازهای اجتماعی و اقتصادی مردم ایران که تحت فشار طبقات حاکم بودند پاسخ میداد.
آرمانهای عدالتخواهانه: آرمانهای عدالتخواهانه اسلام با آرزوهای دیرینه ایرانیان برای ایجاد جامعهای عادلانه همخوانی داشت.
سادگی و روشنی آموزهها: آموزههای ساده و روشن اسلام در مقایسه با پیچیدگیهای آیین زرتشتی برای بسیاری از مردم جذابتر بود.
افزون بر این موارد بایستی، چالشهای ساسانیان و جامعه ایرانی در آن دوره را نیز در نظر گرفت. در واقع فاصله طبقاتی، ظلم و دیگر بحرانهای ساسانیان یکی از مهمترین زمینههایی بوده است که ایرانیان در برابر اعراب مقاومت نداشتند و ایران فتح شد و پس از مدتی آشنایی با اسلام، ایرانیان به اسلام رو آوردند. به همین دلیل است که زرینکوب مینویسد: « تاریخنگار، مینویسد: «چیزی که ساسانیان را از پا درآورد ضعف و فساد بود.»[15]
بر این اساس، فساد اداری، نابرابری اجتماعی و جنگهای داخلی از یک سو، تضاد با آرمانهای مردم مثل عدالت و رفاه از سوی دیگر و نیز رفتار مسالمتآمیز مسلمانان بهویژه شیعیان و تلاش آنان برای ایجاد جامعه عادلانه و… از مهمترین عواملی بوده است که ایرانیان از ایران ساسانی دفاع نکنند و رو به اسلام آوردند.
ایرانیان به زور مسلمان نشدند
بر اساس آنچه گفته شد، در جریان فتح ایران و اسلام ایرانیان، هیچگاه مسلمانان عقایدشان را تحمیل نكردند و ایرانیان به زور شمشیر مسلمان نشدند، چراكه:
- اصولاً جمعیت و توان نظامی مسلمانان در حدی نبود كه بتوانند در جنگ با ایرانیان پیروز گردند. امپراتور بزرگ ایران هزار سال با امپراتور روم منازعه و نبرد داشت و در دورۀ اشکانیان و ساسانیان حدود 90 بار روم به ایران حمله کرد، ولی امپراتوری ایران از بین نرفت، درحالیکه طی 10 سال به تصرف نیروهای اسلام درآمد. در واقع، علت اصلی پیروزی مسلمانان فروپاشی درونی نظام سیاسی و دینی ایران آن روزگار و جاذبۀ تعالیم اسلام برای ایرانیان بود.
- مردم ایران در آن زمان عموماً زرتشتی بودند و اهلكتاب شمرده میشدند. ازاینرو، حتی اگر اجبار بر ترک بتپرستی و شرک را روا بدانیم- که همین نیز نارواست- اكراه اهلكتاب بر تغییر عقیده بههیچرو جایز نیست.[16] در عمل نیز چنانكه گذشت، مسلمانان با ساكنان نواحی فتحشده پیمان صلح امضا كردند و با تعهد شرایط اهلذمه، دین و آیین آنان را به رسمیت شناختند.
- ایرانیان در سدههای بعد آماج حملاتی سهمگینتر قرار گرفتند و وحشیانهترین تجاوزات را در حملۀ مغولها تجربه كردند. به گفتۀ ویل دورانت:
«وقتی موج خونین مغول بازپس رفت آنچه برجای ماند عبارت بود از اقتصادی بهشدت آشفته، قناتهایی ویران یا كور، مدرسهها و كتابخانههایی سوخته، دولتهایی فقیر و ضعیف… و نفوسی كه به نیم تقلیل یافته و روحیه باخته بودند».[17]
با این حال، ایرانیان نهتنها از آیین و فرهنگ مغولها تأثیر نپذیرفتند بلكه حاكمان بعدی مغول را نیز جذب اندیشه و فرهنگ خود ساختند.
بدیهی است عملكرد مسلمانان در فتوحات کاملاً مورد تأیید نیست، چه توسعۀ كمّی متناسب با برنامهریزی فكری و فرهنگی پیش نمیرفت و باآنكه عموم ایرانیان پس از آشنایی با تعالیم حیاتبخش اسلام با جان و دل آن را پذیرا گشتند، برای عمقبخشی به سطح معرفتی آنان اقدامی صورت نگرفت. لذا در سالیان بعد، شورشها و تغییر عقیدههایی در بخشی از مناطق فتحشده رخ داد.[17] بهعلاوه، عملكرد سپاهیان مسلمان در فرایند فتح نیز احتمالاً با تخلفاتی همراه بود. با این حال، ایرانیان در سالهای بعد حساب حاكمان جور و فرماندهان نالایق مسلط بر مسلمانان را از اسلام ناب و اولیای دین جدا كردند و بهسرعت جذب اهلبیت پیامبر(ص) شدند. (با اقتباس از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول) نوشته جواد ایروانی)