غدیر خم یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین رویدادهای تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند، در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری، در اجتماع عظیم مسلمانان در منطقهای به نام غدیر، دست علی بن ابیطالب (ع) را بالا برد و وی را به عنوان جانشین و خلیفه پس از خود معرفی کرد. (1) این واقعه نشان میدهد امام علی بن ابیطالب (ع) از ویژگیهای اصلی امامت یعنی علم و عصمت برخوردار است و از جانب خداوند به این جایگاه منصوب شدهاند. (برای مطالعه بیشتر درباره علم و عصمت امام علی (ع) و عصمت امامان شیعه در پرتو آیه تطهیر)
حدیث غدیر که در منابع شیعه و اهل سنت با سندهای متعدد نقل شده است،(2) از نظر شیعه دلالت روشن بر نصب علی (ع) به ولایت و امامت پس از پیامبر دارد.
در مواجهه با واقعه غدیر دو رویکرد اصلی قابل شناسایی است: یکی نگاه صرفاً تاریخی و گذشتهنگر که غدیر را در چارچوب یک رویداد مربوط به سال ۱۰ هجری تحلیل میکند؛ و دیگری رویکرد تمدنی و امروزنگر که به دنبال کشف کارکردهای مستمر این واقعه برای زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان در عصر حاضر است.
مبتنی بر هر کدام از این رویکردها قرائت ما از غدیر متفاوت خواهد بود و مبتنی بر آن غدیر برای ما اهمیتی متفاوت خواهد داشت.
غدیر در اسناد تاریخی
در رویکرد تاریخی، غدیر بهعنوان واقعهای در مسیر بازگشت پیامبر اکرم (ص) از حجةالوداع دیده میشود که در آن پیامبر، علی بن ابیطالب (ع) را با عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (3) بهعنوان جانشین پس از خود معرفی کرد. این رویکرد بر صحت سند حدیث غدیر، گستردگی نقل آن، و واکنشهایی همچون تبریک برخی صحابه تمرکز دارد. در این نگاه، با اینکه پیام غدیر بهروشنی نصب الهی امام علی (ع) را نشان میدهد، اما این فرمان الهی در عرصه سیاسی و اجتماعی زمانه به اجرا در نیامد. در نتیجه، رویکرد تاریخی بهنوعی روایتی توأمان از شادی، غم و حسرت است؛ حسرتِ از دست رفتن فرصت امت اسلامی برای پیروی از رهبری الهی و عدالت محور.
غدیر برای جهان امروز
در رویکرد دوم، نگاهی است که غدیر را تنها در گذشته محصور نمیکند، بلکه آن را «نظامی زنده» برای استمرار هدایت الهی در تاریخ میداند. در این نگاه، غدیر الگویی جاودانه برای تنظیم رابطه دین و قدرت، شایستگی و رهبری، و نیز عدالت و مشروعیت به شمار میآید. پیام غدیر محدود به جانشینی بلافصل نیست، بلکه تأسیس یک معیار همیشگی برای رهبری دینی و اجتماعی امت اسلامی است. در این رویکرد، غدیر نه تنها مسألهای صرفاً مذهبی یا کلامی نیست، بلکه نوعی موضعگیری الهی نسبت به مسئله حاکمیت، جامعه، و آینده بشری است.
غدیر و فلسفه سیاسی
عید غدیر، فراتر از یک واقعه تاریخی یا تجلیل از فضائل امام علی (ع)، حامل یک نظریه مهم در فلسفه سیاسی اسلام است. در این روز، پیامبر اکرم (ص) در اجتماع بزرگ مسلمانان در غدیر خم، پس از خطبهای بلند، دست علی (ع) را بالا برد و فرمود:(4) «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (5)
این اعلام ولایت، تنها یک اظهار محبت یا توصیه اخلاقی نبود، بلکه بهمنزلهی ارائه و ابلاغ نظریهای سیاسی درباره ساختار رهبری در جامعه اسلامی بود؛ نظریهای که از جانب خداوند نازل شده و در قالب نصب الهی، مفهوم «ولایت» را به عنوان بنیان حاکمیت معرفی کرد.
این نظریه مبتنی بر آن است که مشروعیت قدرت در اسلام، نه از رأی افراد خاص جامعه یا سنت قبیلهای، بلکه از ناحیهی وحی و نصب الهی سرچشمه میگیرد. پیامبر (ص) خود نمونه عملی این نوع حکومت بود: حکومتی که بر پایه وحی، عدالت، علم و تقوا استوار است. در غدیر، این نظام سیاسی به علی (ع) سپرده شد، تا پس از پیامبر، استمرار یابد. لذا، ولایت علی (ع) نه یک مسأله شخصی، بلکه ادامه منطقی و ضروری همان فلسفه سیاسی است که سیاست را با عدالت و خدامحوری پیوند میزند.
طبق این تئوری، حاکمیت جامعه بایستی در مسیر عدالت قرار داشته باشد و عدالت شاخصهای برای ارزیابی و مشروعیت حاکم است. جدا از اینکه پایبندی به عدالت امری سخت و دشوار است ولی اساس این تئوری میتواند مسیر مشروعیت را برای بشر نمایان سازد تا بشر در دام تئوریهای سیاسی دیگر گرفتار نشود؛ تئوریهایی که منجر به جدایی سیاست از خدامحوری یا جدایی سیاست از عدالت میشود و شاخصههای حکمرانی را منفعتگرایی یا سودگرایی قلمداد میکنند.
حکومت امام علی (ع) نیز هرچند در شرایطی دشوار و پس از حدود ۲۵ سال از رحلت پیامبر (ص) تشکیل شد، اما تلاش او برای اجرای عدالت اجتماعی، احیای سنت نبوی، مقابله با تحریف دین و مبارزه با تبعیض، تحقق همان نظریه سیاسی غدیر در میدان عمل بود. امام در خطبههای نهجالبلاغه بارها به این نکته تأکید میکند که هدف حکومت، اصلاح جامعه و تحقق ارزشهای الهی است، نه سیطرهی فردی یا قومی (نهجالبلاغه، خطبه ۳). از این منظر، خلافت علی (ع) نهادینهسازی عملی الگوی حاکمیت اسلامی غدیری بود.
وحدت جهان اسلام در پرتو غدیر
افزون بر فلسفه سیاسی، غدیر پیامی آشکار برای مرجعیت امام علی ع برای مسلمانان بلکه برای بشریت دارد. جدا از ابعاد سیاسی واقعه غدیر، این رخداد یک پیام اجتماعی بسیار مهم دارد. اینکه جهان اسلام باید توجه ویژهای به علی ع داشته باشد. کسی که پیامبر ص او را به عنوان جانشین خود معرفی میکند، همان کسی است که میتواند در جایگاه مرجعیت فکری برای جهان اسلام باشد. در پرتو این اصل جهان اسلام به صورت یکپارچه به آموزههای فکری و عملی او توجه مییابد.
غدیر؛ عیدی برای هر روز
بنابراین، جشن گرفتن روز غدیر، تنها بزرگداشت یک رخداد تاریخی نیست، بلکه یادآوری دو اصل مهم است: اصل نخست تأکید بر فلسفه سیاسی زنده و پویاست که هنوز هم برای جهان بشری معنا دارد. جهانی که همواره با چالشهای عدالت و مشروعیت مواجه بوده و در عصر مدرن مسیر سیاست را از مسیر خدامحوری جدا میکند. در این شرایط بازگشت به الگوی غدیر، یعنی الگویی بر اساس علم، تقوا، عدالت و ارتباط با وحی، راه را برای تمدن نوین اسلامی و حکمرانی مبتنی بر اصل عدالت و خدامحوری هموار میسازد و بسیاری از تئوریهای مرسوم در دنیای مدرن و عصر سکولاریسم را به چالش میکشد.
اصل دوم توجه به مرجعیت فکری و عملی امام علی بن ابیطالب (ع) است. فارغ از اینکه ایشان در جایگاه خلافت قرار گرفته باشد یا نه، جهان اسلام بایستی از ظرفیتهای او در راستای درک مسیر نبوت و امتداد آن در سبک زندگی اسلامی استفاده کند.