جنگ و رنج از دیرباز پیوند عمیقی داشتهاند. به همین دلیل محدودیتها و مشکلات ناشی از جنگ یکی از جدیترین مسائل در حوزه شرّ و رنج بشر است. به همین دلیل چرایی و جایگاه جنگ در عالَم پرسش ناخودآگاه و یا حتی خودآگاه بسیاری از آدمیان است. حتی اگر جنگی به وسعت تاریخ را تجربه کنیم یا جنگ ما رویکردی دفاعی داشته باشد، بازهم این پرسشها برای عموم افراد قابل طرح است.
به درستی هم جنگ بشر را اسیر رنجی بزرگ میکند. رنجی عمیق که تا سالیان متمادی زخمش بر پیکر بسیاری از آدمیان باقی میماند. طبیعت هر انسانی تخریب، آوارگی و صدمات ناشی از جنگ را ناخوشایند احساس میکند. ولی برای کاهش عمق این رنجها باید به مسئلهای راهبردی توجه کنیم. اینکه از چه زاویهای میخواهیم این مسئله را تحلیل کنیم؟ از چه منظری نگاه میکنیم و چه چیزی پیش چشم ما میآید؟
جنگ و زاویه نگاه
در ابتدای امر، فقط محدودیتهای جنگ پیش چشم انسان میآید اما جنگ در عین حال میتواند بستری از امکانات جدید باشد. باور به این مهم تأثیر مستقیمی در کاهش سطح رنج دارد. وسعت دادن به امکانات جنگ و کاستن از محدودیتهای آن وابسته به این است که آگاهی خود را نه فقط از جنگ بلکه از زندگی ارتقاء بدهیم.
انسانی که با آگاهیِ پایین زندگی میکند و نسبت به امکانات خود ناآشنا است، چه جنگ و چه صلح را تبدیل به مجموعهای از محدودیتها میکند. وضعیت صلح لزوماً به معنای امکانات نیست و وضعیت جنگی نیز لزوماً به معنای محدودیتها نیست. این نسبت ما با جنگ یا صلح است که تعیین میکند امکان زندگی را گسترش داده و یا محدود کردهایم.
جنگ و عقلانیت
وقتی به ملتی جنگ تحمیل میشود، پذیرش جنگ و شروع زندگی درون شرایط جنگی، عین عقلانیت است. ترسیدن و یا محزون شدن در چنین شرایطی باعث میشود، نقشه دشمن متجاوز تکمیل شود. در واقع مطابق با آیه شریفه 139 سوره مبارکه آل عمران: «و لا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین [1]» «و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید» برتری نهایی مربوط به تجهیزات سخت افزاری جنگی نیست بلکه در عین فراهم آوردن این ابزارهای جنگی، برتری نهایی هنگامی رخ میدهد که انسانها از دورنْ باور خود را به خدای متعال حفظ کرده و عزم و اراده و امید به وعده های الهی را در خود تقویت کنند که اگر چنین نکنند اسیر قدرت دروغین دشمن شده و از درون شکست میخورند. آری؛ رنج عمیق بشر هنگامی است که از درون شکست بخورد.
جنگ، روحیه و مسئله رنج
مهمترین امکانات جنگ همین تقویت روحیه ایمان و میثاق دوباره با خداوند متعال است. جنگ تحمیلی در واقع همان دفاع مقدس است. دفاعی که فرصتی برای ارتباط مستحکمتر با خداوند متعال و تقویت روحیه معنویت فراهم میکند.
انسانهایی که در شرایط معمولی شاید با طی یک زمان طولانی بتوانند به موقعیتهای بالا برسند، در کوران حوادث جنگی آبدیده شده و با طی زمانی کوتاهتر به پختگی میرسند. بسیاری از فرماندهان جنگ تحمیلی هشت ساله، چنین وضعیتی را تجربه کردند.
جنگ و حضور مردمی
جنگ میتواند فرصتی برای حضور نیروهای مردمی باشد. در وضعیت معمولی، دولتها حالتی بسته و تخصصگرا به خود میگیرند. این نوع از حکمرانی به مرور دچار آفتهای متعددی میشود. عدهای از صاحبان زر و زور با هم هماهنگ شده و امکانات زندگی را به خود اختصاص داده و آنرا از عموم مردم روز به روز بیشتر سلب میکنند. جنگ میتواند فرصتی برای بازنگری در این نظام بسته حکمرانی باشد. بسیاری از امور میتواند به خود مردم سپرده شود مشروط به اینکه این واگذاری با نظم و پشتوانه عقلانی طراحی شده باشد. در همین جنگ اخیر بین ایران و رژیم صهیونی، آرایش جنگی دشمن را فقط با حضور نیروهای مردمی میتوان خنثی کرد. دشمن در آرایش جنگی خود، ابزارهای جنگی را توزیع کرده است و به کمک ریزپرندهها و… ترور را بصورت غیرمتمرکز سازماندهی کرده است. این آرایش جنگی را فقط به وسیله گشتهای محلی مردمی میتوان خنثی کرد. اگر هر کدام از شهروندان به نوبه خود یک مأمور باشند و با آگاهی محیطی، رفتارهای مشکوک را گزارش کنند در واقع نوع آرایش جنگی دشمن خنثی میشود.
جنگ و اجتماعی شدن فرزندان
جنگ میتواند فرصتی برای اصلاح سبک فرزندپروری باشد. جنگ میتواند به رابطه تعاملی بین والدین و فرزندان منجر شود. والدین میتوانند از خاطرات خودشان در دوره هشت سال جنگ تحمیلی با فرزندان صحبت کنند. جنگ فرصتی برای اجتماعی شدن و بازاجتماعی شدن است. با مرور خاطرات جنگ تحمیلی و یادآوری نصرت الهی در شرایطی که به لحاظ عِدّه و عُدّه به مراتب ضعیفتر از الان بودهایم، روحیه زندگی در شرایط فعلی افزایش مییابد و در عین حال فرزندانی موحّدتر، سیاسیتر و آگاهتر نسبت به محیط پیرامون، پرورش میدهیم.
جنگ و مصرف فرهنگی
جنگ میتواند فرصتی برای اصلاح مصرف فرهنگی باشد. مردم ایران مصرف کننده محصولات فرهنگی شدهاند که عمدتاً هیچ نقشی در فرایند تولید آن نداشتهاند. شبکه های اجتماعی، بستر اینترنت و… معمولاً فقط در ایران مصرف میشوند بدون اینکه راجع به مالکیت معنوی و فکری این محصولات، پرسشی مطرح شود. این در حالی است که دشمن، سرمایهگذاری ویژهای روی این حوزه داشته است. اصلاح مصرف فرهنگی به معنای دیوارکشی و بسنده کردن به امکانات داخلی نیست بلکه به معنای تعامل پویا با جهان در عین رعایت تضمینهای کافی است. کمتر در ایران فرصت گفتگوی عمومی یا نخبگانی در مورد شرایط استفاده از شبکههای اجتماعی به وجود میآید. دوگانه باز شدن بی قید و شرط شبکههای اجتماعی خارجی- بسته شدن شبکههای اجتماعی خارجی، امکان تأمل درباره شرایط استفاده از شبکههای اجتماعی را سلب کرده است. شرایط جنگ میتواند فرصتی برای اندیشهورزی در این خصوص باشد زیرا در این شرایط این محصولات به غایت مسئلهساز میشوند و دیگر نمیتوان با همان راهبردهای قبلی به مسئله پاسخ داد.