اقسام هدایت در قرآن
هدایت از مفاهیم پرکاربرد در قرآن کریم است که امروزه در دانش‌های مختلفی مورد توجه است. در الهیات و کلام در امتداد جبر و اختیار بدان پرداخته می‌شود. در فلسفه دین در بررسی نظریاتی همچون پلورالیسم (کثرت‌گرایی دینی) به مسئله هدایت انسان نیز توجه می‌شود. در ادبیات قرآنی نیز این…

اقسام هدایت در قرآن

هدایت از مفاهیم پرکاربرد در قرآن کریم است که امروزه در دانش‌های مختلفی مورد توجه است. در الهیات و کلام در امتداد جبر و اختیار بدان پرداخته می‌شود. در فلسفه دین در بررسی نظریاتی همچون پلورالیسم (کثرت‌گرایی دینی) به مسئله هدایت انسان نیز توجه می‌شود. در ادبیات قرآنی نیز این واژه بسیار کاربرد دارد. با این حال ضروری است توجه داشت که واژه هدایت به چه معنا است؟ آیا در همه موارد و استعمالات قرآنی به یک معنا و یک شکل به کار رفته است یا آنکه معانی آن متعدد است؟

اهمیت گونه‌شناسی هدایت

گونه‌شناسی هدایت از آن جهت اهمیت دارد که توجه به تفکیک هر یک از اقسام هدایت و معانی آن، در پاسخ به برخی پرسش‌های اعتقادی، نقشی بنیادین دارد. اینکه هدایت اقسام و مراتبی دارد که خداوند برخی از مراتب را به همه انسان‌ها عطا کرده است تا بتواننند به مقصود و سعادتمندی برسند ولی برخی از مراتب آن به افراد خاصی اختصاص دارد که مبتنی بر باور، رفتار و خلقیات ویژه خود می‌توانند آن را دریافت کنند.

اقسام و مراتب هدایت در قرآن

هدایت و واژگان هم‌افق آن، معانی و به تعبیر بهتر، مراتب گوناگونی در قرآن دارند:

الف. هدایت تكوینی

اقسام هدایت در قرآن

 

هدایت تکوینی که از آنِ همۀ موجودات است، به این معناست كه خداوند همراه با آفرینش آنها ابراز و لوازم راهیابی به كمال را نیز به آنان داده و با كمک غرایز، طبایع و بعد ملكوتی‌شان آنها را به مقصد و مقصود شایسته‌شان رهنمون شده است.

آیاتی در قرآن به این مرتبه از هدایت اشاره دارند، ازجمله: ﴿قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى﴾ [گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى آفرینش [ویژۀ‏] او را [آن‌گونه كه سزاوارش بود] عطا كرد و سپس هدایت نمود] (طه 50 ﴿وَأَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُون﴾ [و پروردگارت به زنبور عسل الهام كرد كه از كوه‏ها و درختان و آنچه [از داربست‏هایى‏] كه [مردم‏] برمى‏افرازند، براى خود خانه‏هایى برگیر] (نحل 68).

هدایت در آیۀ نخست، و وحی در آیۀ دوم اشاره به این نوع هدایت دارد.

ب. هدایت فطری

هدایت فطری هدایتی است برخاسته از فطرت ملكوتی مخلوقات مكلّف که در سرشت آنان نهاده شده است. بدین‌سان، هر مكلفی اموری مانند خداگرایی و توحید را در فطرت پاک خود می‌یابد: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّه﴾ [پس حق‏گرایانه و بدون انحراف، با همۀ وجودت به‌سوى این دین [توحیدى‏] روى آور، [پایبند و استوار بر] سرشت خدا كه مردم را بر آن سرشته است، باش؛ آفرینش خدا را هیچ تغییر و تبدیلى نیست] (روم 30)؛

﴿وَنَفْسٍ وَما سَوَّاها٭ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها﴾ (شمس 7 و 8)؛ ﴿وَلكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإیمانَ وَزَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِكُمْ وَكَرَّه إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ﴾ (حجرات 7)

براساس آیۀ نخست، گرایش به توحید، و براساس آیۀ دوم و سوم، میل به نیكی‌ها و نفرت از بدی‌ها و آلودگی‌ها و شناخت فطری آنها از هدایت‌های الهی برای بشر است.

ج. هدایت عقلی

خداوند برای آدمی ابزار تفكر و اندیشه را آفریده و به او امكان داده است تا با كمک آن به بخشی از معارف و حقایق دست یابد: ﴿أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها﴾ (حج 46). مقصود از «قلب» در اینجا «مرکز ادراک» است.

د. هدایت وحیانی (تشریعی)

هدایت تشریعی و وحیانی یعنی هدایت از راه ارسال پیامبران و نزول كتب آسمانی و بیان معارف الهی از زبان اولیای دین: ﴿وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا﴾ ( ‏‏انبیاء 73)؛ ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُـدىً لِلنَّاس﴾ (بقره 185)؛ ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیـها هُـدىً وَنُورٌ﴾؛ ﴿وَآتَیْناه الْإِنْجیلَ فیهِ هُدىً وَنُور﴾ (مائده 4446)؛ ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم﴾ (شوری 52). از این آیات برمی‌آید كه این هدایت، همگانی است و تمام انسان‌ها را دربرمی‌گیرد.

ه‍ . هدایت افاضی

این نوع هدایت، هدایت مضاعفی است كه در پی پذیرش مراتب پیشین هدایت، به‌ویژه هدایت وحیانی، نصیب مؤمن می‌شود.

این‌گونه مؤمنان گام‌های نخست هدایت را برداشته‌اند و خداوند نیز به امداد غیبی‌، بر هدایتشان می‌افزاید: ﴿وَالَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدًى﴾؛ ﴿وَیَزیدُ اللَّهُ الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدًى﴾.

در آیات متعدد دیگر نیز هدایت الهی ویژۀ کسانی است که پیش‌تر، ایمان و مجاهدت خالصانه و حرکت خود در مسیر رضوان الهی را عینیت بخشیده‌اند. لذا باید این نوع هدایت را هدایتی مضاعف دانست: ﴿وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَه﴾؛ ﴿وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا﴾؛ ﴿یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم‏﴾؛ ﴿وَیَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَناب﴾.

این‌گونه هدایت همان است كه برخی نام آن را «توفیق» می‌نهند. بنابراین، توفیق یعنی فراهم ساختن وسایل هدایت فزون‌تر برای کسانی كه شایستگی خود را اثبات كرده‌اند.

و. هدایت اشراقی

اقسام هدایت در قرآن

 

هدایت اشراقی یعنی راهنمایی باطنی آدمی به‌سوی خیر و صلاح از راه الهام، چنان‌كه برای مادر حضرت موسی علیه السلام رخ داد: ﴿وَأَوْحَیْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعیه﴾. مقصود از وحی در این آیه، الهام باطنی است.

الهام در حقیقت، نوعی ندای درونی است که انجام کاری شایسته را به دل فرد می‌افکند و نقطۀ مقابل آن، «وسوسه» است، چه وسوسه منشأ شیطانی دارد و در امور شر و ناشایست رخ می‌دهد، اما الهام، در امور خیر و شایسته هست و منشأ رحمانی دارد.
در میان مراتب هدایت، مرتبۀ اول شامل همۀ موجودات است، مرتبۀ دوم، سوم و چهارم همۀ انسان‌ها را دربردارد و مرتبۀ پنجم ویژۀ كسانی است كه مراتب پیشین هدایت را پذیرفته‌اند و در حقیقت، پاداش الهی آنان برای هدایت‌پذیری اولیه است.

مرتبۀ ششم نیز كم‌وبیش برای آدمیان تحقق می‌یابد، گو اینكه فرد در پاسخ به ندای آن یا توجه به ندای مخالفش یعنی وسوسۀ شیطان كه به زشتی‌ها فرامی‌خواند مخیر و مختار است.

ز. هدایت به پاداش‌ها

در برخی آیات، هدایت به معنای رهنمون شدن به نعمت‌ها و پاداش‌های مؤمنان در آخرت است: ﴿وَالَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُم‏٭ سَیَهْدیهِمْ وَیُصْلِحُ بالَهُمْ٭وَیُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ﴾. روشن است كه در این آیه مراد از هدایت شهدا پس از شهادت، هدایت به رحمت و رضوان الهی است.

نیز در آیۀ ﴿وَقالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَما كُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ﴾ كه گفتار بهشتیان را بازمی‌گوید، ممکن است همین معنا مراد باشد. بدین‌سان، هدایت در اینجا به مفهوم اعطای پاداش اخروی هدایت‌یافتگان است، و مفهوم لغوی آن مراد است چنان‌كه در برخی آیات دیگر نیز چنین است: ﴿فَاهْدُوهُمْ إِلى‏ صِراطِ الْجَحیمِ﴾؛ ﴿وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ﴾.

از سوی دیگر، هدایت در چهار معنای نخست و معنای ششم به معنای نشان دادن مسیر سعادت است، ولی در معنای پنجم (هدایت افاضی) شامل «ایصال الی المطلوب» نیز می‌شود، بدین معنا كه امدادهای غیبی الهی مؤمنان را به دلیل كارهای مثبتشان، در مسیر هدایت پیش می‌برند.

این نوع هدایت هدایتی تكوینی را دربردارد كه براساس آن، اثر وضعی ایمان و اعمال مؤمنان فزونی هدایت خواهد بود. اما هدایت به معنای هفتم صرفاً هدایت تكوینی و «ایصال الی المطلوب» در سرای آخرت است.

شایان ذکر است كه جبرگرایان معنای دیگری نیز برای هدایت تصور كرده‌اند: خلق هدایت و علم؛ یعنی خداوند برای هركه بخواهد هدایت را در دلش ایجاد می‌كند. در مقابل، قَدَریه این معنا را صحیح نمی‌دانند، زیرا در لغت برای بیان هدایت اجباری از تعبیر «هداه» استفاده نمی‌شود، بلكه تعابیری چون «حَمَلَه علیه» و «جَرَّه الیه» به‌کار می‌رود.

از این گذشته، اگر هدایت به سبب خلقت الهی حاصل شود، امر و نهی، مدح و ذم، و ثواب و عقاب بی‌معناست. توضیح بیشتر این مطلب ددر جای خود بیان می گردد.

 

برگرفته از کتاب شبهه پژوهی قرآنی (دفتر اول)

پیمایش به بالا