حریم خصوصی از جمله از جمله مسائل مرتبط با حجاب است که در ذیل مسئله حجاب مطرح میشود، اینکه آیا حجاب مسئلهای شخصی و مربوط به حریم خصوصی است یا به حوزه عمومی ارتباط دارد؟
پاسخ به این پرسش آنجا اهمیت مییابد که اگر حجاب امری شخصی باشد، حاکمیت حق دخالت در این مسئله را نخواهد داشت ولی اگر مسئلهای عمومی باشد، میتواند در آن مداخله کند.
حجاب و حریم خصوصی
افرادی که حجاب را حریم خصوصی فرد قلمداد میکنند به چهار دلیل تمسک میکنند:
1- حجاب برای مصالح و منافع شخصی هر شخص است. در واقع حجاب برای آن است که از نگاه آلوده دیگران تا هتک حرمت و … حفظ شود. این ها مصالح حجاب است که امری فردی است پس حجاب مربوط به حریم خصوصی افراد است.
2- حجاب برای آن است که فرد قابل احترام باشد. اینکه هر فردی قابل احترام باشد یا نه و اینکه چگونه احترام را برای خود فراهم آورد، مسئلهای شخصی و خصوصی است و حکومت نمیتواند در آن دخالت کند.
3- اینکه زن در حال نماز هم بایستی حجاب داشته باشد نشان از فردی بودن آن است زیرا نماز و احکام مربوط به آن، امری فردی و خصوصی است.
4- حجاب ظهور و نمود عفاف باطنی افراد است. از آنجا که عفاف یک صفت درونی، شخصی و خصوصی است، حجاب نیز خصوصی و شخصی است.
حجاب و حقوق عمومی
نویسنده در پاسخ به این پرسشها معتقد است
اولا در منابع و متون فقهی تفکیکی میان حریم خصوصی و عمومی نیست، بلکه ملاک دخالت حاکمیتی علنی بودن ناهنجاری و غیرعلنی بودن آن است. در واقع حتی اگر بدحجابی امری خصوصی هم باشد، اگر به صورت علنی ظهور یابد، حاکمیت با آن برخورد خواهد بود.
علاوه بر اینکه از منظر دینی، برخی دستورات حتی اگر شخصی و غیرعلنی باشند نیز مورد مداخله حاکمیت و برخورد خواهد بود. به عنوان مثال جرایمی همچون زنا و لواط و… اگرچه شخصی و غیرعلنی است، ولی بر اساس اهدافی دیگر مورد مداخله حاکمیت خواهد بود.
ثانیا هر یک از ادله پیشگفته قابل مناقشه است. به عنوان مثال:
در دلیل نخست سخن از مصالح فردی حجاب بیان شده است در حالی که این منافاتی ندارد که یک دستور هم مصالح فردی داشته باشد و هم دارای ابعاد اجتماعی و عمومی باشد.
در دلیل دوم نیز به رابطه حجاب و احترام توجه شده است.
اگرچه حجاب در احترام داشتن زنان مسلمان اثرگذار است ولی باید توجه داشت که احترام، یکی از اثرات حجاب است نه علت اصلی و تامه دستور به حجاب. افزون بر اینکه احترام نیز در بستر اجتماع و تعامل با دیگران معنا مییابد در نتیجه دلیل بر فردی بودن و خصوصی بودن حجاب نیست.
در دلیل سوم هم به رابطه حجاب و نماز اشاره شده است در حالی که منافاتی ندارد که حجاب هم در نماز لازم باشد و هم در حوزه
عمومی لازم الاجراء باشد.
افزون بر اینکه ارتباط حجاب با نماز نشان از فردی بودن آن نیست چراکه برخی احکام نماز همچون غصبی نبودن مکان نمازگذار، امری اجتماعی است. از اینرو نمیتوان همه احکام نماز را لزوما فردی و خصوصی قلمداد کرد.
حجاب؛ سلیقه یا واقعیت؟
در واقع قائلین به فردی بودن حجاب، آن را همچون رنگ لباس امری سلیقهای دانستهاند در حالی که مسائل دینی در زمره دستورات واقعی هستند که سلیقه افراد در آن تأثیر ندارد؛ همانند دستورات پزشکی که امری کارشناسی هستند و هیچ پزشکی نمیتواند در اجرای آنان اعمال سلیقه کند.
علاوه بر اینکه اگر پوشش و حجاب امری فردی، خصوصی و سلیقهای بود، نباید در کشورهای دیگر قانونی برای آن در نظر گرفته میشد در حالی که در 15 مارس 2004 قانون شماره 22/-2004 در فرانسه است که میگوید:
«با توجه به اصل لاییسته، داشتن ناشنهها یا پوششی که نمایانگر وابستگی مذهبی باشد، در مدارس، کالجها و دبیرستانهای دولتی ممنوع است.»
این قانون نشان از آن دارد که پوشش افراد دارای ابعاد عمومی است و حاکمیت میتواند در آن مداخله کند.
برگرفته از مقاله «حجاب در کشاکش حریم خصوصی و حقوق عمومی» نوشته دکتر علی غلامی
برای مطالعه بیشتر نسبت به مداخله حاکمیت در مسئله حجاب میتوانید به کتاب «حجاب اجباری؛ آری یا نه؟» مراجعه کنید.